۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

 سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

نماد پایداری ووفاداری بهر قیمت، به خلق ومیهن وآرمان آزادی – سنگر سرخ لنگرود روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

روی عکس ولینک بالا کمک کنید وتمام کتاب زندگی ورزم مجاهدان لنگرود را از سایت خروش جنگل بخوانید 

روایتی‌ست از ستارگان شب‌کوب، آنان که تن به شب ندادند و بر سیاهی تاختند؛ سرودآوران سپیده که راه‌گشای شورشگران بودند، برای قیام و آزادی.

بخون کر کشی خاک من، دشمن من تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی جدا سازی‌ای خصم، سر از تن من؟ کجا توانی ز قلبم ربایی، مهر میان من و میهن من؟

خوشا آنان که در این عرصه‌ی خاک، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند… خوشا آنان که بذر آدمیت در این ویرانه پاشیدند و رفتند

چه کم دانسته‌ایم از این یلان بی‌نشان، یارا… بخوانید از کتاب رزم و رنج عاشقان ما را بگو تاریخ بنویسد، برای ما و بعد از ما از این صبر و صلابت‌های شیران، داستان‌ها را از سیمای رنج‌آلود و صبرآذین شیرآوشان ببین اشرف‌نگین‌ها را، بخوان اشرف‌نشان‌ها را همین گل‌هاست که از بذرش، بهر سو باد بذری برد برویانید از خاک سترون، بوستان‌ها را

وطن! از تو بسی شیر است در شهنامه اشرف       چنان پیران که در وی تو بینی جوان‌ها را

توضیح بنیادین درباره ماهیت نبرد و مفهوم کتاب

در ایران تحت حاکمیت خمینی، دو جنگ موازی اما با ماهیتی کاملاً متفاوت به ملت تحمیل شد:

جنگ اول، جنگی بود خارجی؛ جنگ ایران و عراق، که در سال ۱۳۵۹ با تحریک مستقیم و نادانی سیاسی رژیم آغاز شد و با شعارهای عوام‌فریبانهٔ «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» و «راه قدس از کربلا می‌گذرد» به مدت ۸ سال ادامه یافت. جنگی که می‌توانست با حفظ دستاوردهای مردمی انقلاب، در همان ماه‌های نخست پایان یابد، اما خمینی آن را به ابزاری برای تحکیم دیکتاتوری و دفن آزادی بدل کرد.

اما جنگ دوم، جنگ اصلی و بنیادین بود: جنگ داخلی‌ای که خمینی علیه مردم خود آغاز کرد؛ جنگی تمام‌عیار با زنان، جوانان، دانشگاهیان، معلمان، و پیشاپیش همه با سازمان پیشتاز مقاومت، یعنی مجاهدین خلق ایران.

این جنگ، نه در مرزها، که در خیابان‌ها، خانه‌ها، زندان‌ها، و کوچه‌ها جاری بود. نه ۸ سال، بلکه ۴۵ سال تمام ادامه یافت. جنگی بی‌وقفه، بی‌پایان، بدون آتش‌بس و بدون اسیر. جنگی که آغازی رسمی داشت: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰؛ همان روزی که با صدای گلوله‌ها و فریادهای «مرگ بر دیکتاتور»، پرده از ماهیت فاشیسم دینی کنار رفت. و از همان روز، دار و تیرباران علنی آغاز شد.

این کتاب، روایت این جنگ دوم است؛ روایت جنگ واقعی در ایران. جنگی که در آن، خلق ایران و فرزندان رشیدش در برابر هیولای ارتجاع ایستادند و با فداکاری، مقاومت، و شهادت، نام خود را در تاریخ جاودانه کردند.

کاظم زینالی، منیژه ترابی، طیبه شیرازی، حامد عرب‌زاده، احمد عزیزی و ده‌ها و صدها نامی که در این صفحات خواهید خواند، نه تنها نام، که پرچم‌هایی‌اند برافراشته بر قله رنج و افتخار.

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

کتاب برخی از شهیدان سرفراز مجاهد خلق از لنگرود استان گیلان روایتی است از ستارگان شب کوب که تن به شب نداده وبر سیاهی تاختند بیشمار سرود آوران سپیده که راهگشای شورشگران برای قیام و آزادی شدند ۰

بخون کر کشی خاک من دشمن من تنم گر بسوزی ،به تیرم بدوزی جدا سازی ای خصم ،سر از تن من کجا میتوانی ز قلبم ربائی تو مهر میان من ومیهن من

برخی ازاسامی شهدای مجاهدکه بین سالهای ۶۰ تا ۶۷ در شهر لنگرود استان گیلان اعدام شدند

 ۱اصغر خانی مجتبی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲امجدی رحیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳استوار موسی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴اسماعیل نژاد مرتضی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵ادیب مرادی لنگرودی محمد صادق سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶ادیب مرادی لنگرودی مسعود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷اکبری دهبنه ای علی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸اکبری حسن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹باطبی شلمانی محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۰شبرنگ لنگرودی مهران سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۱عربزاده بحری حامد ۱۵ ساله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۲بذری کامبیز سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۳پور حشمتی ؟ سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۴ترابی لنگرودی منیژه (فاطمه) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۵ترابی لنگرودی منیره ( مینو) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۶جعفری عباس سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۷جعفری علی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۸حامدی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۹حامدی رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۰حبیبی فرزانه ؟

۲۱حسینی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۲حمیدی گلی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۳یوسفی کنعانی اصغر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۴حسن زاده علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۵حسن زاده فریدون سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۶حداد زاده زهره السادات سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۷حسن زاده قاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۸خدا پرستی حسین سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۹خدا پرست ناصر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۰خدامی مجید سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۱دواتچی لنگرودی مجتبی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۲دهقان نژاد علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۳ذبیحیان لنگرودی مهدی ( صاحب) سازمان مجاهدین خلق ایران

۳۴ذبیحیان لنگرودی مکرم پور رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۵ذبیحیان لنگرودی ابراهیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۶ذبیحیان لنگرودی سکینه ( پروانه ) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۷راسخی تقی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۸راسخی لنگرودی معصوم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۹راسخی لنگرودی مهدی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۰رسولی ؟ ( نام پدرعلی ) تعلق سازمانی نداشت( سال۷۴، شب بازداشت موقت، بعد از۵ ساعت اعدام گردید

 ۴۱رزاقی رسول سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۲رضوی لنگرودی مجتبی ؟

 ۴۳روحی دهبنه ی عبدالله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۴رهبر محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۵رهبر دریاسری ؟ ؟

۴۶زینالی کاظم سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۴۷سلطانپور(سلطاندوست) لنگرودی ؟ ؟

 ۴۸سالمکار عطا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۹شریعتی غلامرضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۰شریعتی محمد رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۱شعبانی عبدالجبار سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۲شعبانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۵۳شهدی سهراب سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۴شهیدی سید قاسم(بهزاد) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۵شیرازی ابراهیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۶شیرازی طیبه سازمان مجاهدین خلق ایران در مراسم شب عقد دستگیر شد و تیر باران شد

۵۷صادقی مهران سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۸نجاتی محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۹صفری محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۰ظفری محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۱طاهر پور گل سفیدی بهرام ؟

 ۶۲عبدالهی عبدالله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۳عزیزی احمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۴عزیزی هرمز سازمان مجاهدین خلق ایران

 به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۶۵عرفانی داریوش(دارا) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۶نوربخش ؟ سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۷میر ناطقی لنگرودی سید ابوالقاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۸نجفی امیر کیاسر محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۹فرهادیان لنگرودی ناهید سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۰فرهادیان لنگرودی فیروز سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۱فلاح پور بیژن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۲قبادی سید محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۳قربان نژاد منیر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۴قربان پور قربانعلی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۵کریمی صادقی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۶کیابی امین(علی) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۷نیکفر حسن کاندید سازمان مجاهدین خلق ایران از شهرستان لنگرود

 ۷۸نیکفر شلمانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۹کیاکلایی سید صادق ؟

 ۸۰لنگرودی مینا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۱علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۲نادر سازمان مجاهیدن خلق ایران

 ۸۳لنگرودی زهرا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۴لنگرودی قاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۵لنگرودی منیژه ؟

۸۶لنگرودی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۷مجد زاده حسن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۸محمدی گلسفیدی حسین سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۹محمودی زینب سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹۰مسیحای لنگرودی منیژه سازمان مجاهدین خلق

 ۹۱مطلبی لنگرودی شاهپور سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹۲نیکفر حسن کاندید سازمان مجاهدین خلق ایران از شهرستان لنگرود

 ۹۳نیکفر شلمانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

سنگر سرخ مجاهدان لنگرود

لنگرود شهر مجاهدان با گورهايي كه هرگز فراموش نخواهند شد لنگرود از شهرهايي است كه بلافاصله بعد از انقلاب ضدسلطنتي به جنبش سراسري ضد حاكميت ارتجاع آخوندي پيوست. مجاهدان پيشتاز بسياري از اين شهر برخاستند و چه در شهر خود و چه با رفتن به شهرهاي ديگر پرچم مبارزه با ارتجاع را برافراشته نگه داشتندپس از آغاز مبارزه مسلحانه به رژيم ددمنش خميني مجاهدين لنگرودي حماسه هاي بسياري در زندانها و درگيري ها خلق كردند و با خون بي دريغ خود بر نامشروع بودن رژيمي گواهي دادند كه با دزديدن انقلاب مردم ايران وحشيانه ترين ديكتاتوري ها را در تاريخ اين ميهن به راه انداختنددر اين نبرد سراسري كه همه شهرها و حتي روستاهاي كشور شركت داشتند مجاهديني در لنگرود بودند كه تا آخرين گلوله خود در برابر ارتجاع هار ايستادندسنت پايداري براصول و وفاي عهد به هرقيمت را در لنگرود مجاهد قهرمان نادر صفري لنگرودي بنيان گذاشتاو كه دكتر در رشتة شيمي در انگلستان بود در سال54 در برابر توطئه خائنانه اپورتونيستي ايستاد و حتي در چنگال دژخيمان ساواك شاه و زير شديدترين شكنجه ها بر حقانيت ايدئولوژي مجاهدين پاي فشرد و بهاي استواري خود را با خون خود پرداختدر مبارزه با ارتجاع نيز مجاهداني از لنگرود برخاستند كه در ادامه راه و مشي «نادر» بسا حماسه هاي تابناك آفريدند. از جمله آنها مي توان از خواهر مجاهد منير (مينو) ترابي نام برد. او يكي از زنان قهرماني است كه در شهريور ماه ۱۳۶۰ در درگيري با مزدوران تا آخرين گلوله خود جنگيد و به شهادت رسيد. اين خواهر مجاهد دبير دبيرستان و موقع شهادت باردار بود. خواهر مجاهد طيبه شيرازی يكي ديگر از مجاهداني است كه در مراسم شب عقد خود دستگير و اندك مدتي بعد تير باران شد. همچنين در ۹ارديبهشت۶۳ مردم لنگرود در يكي از ميدان هاي شهر خود شاهد صحنه اي تاريخي و از ياد نرفتني بودند. در اين روز سه مجاهد پاكباخته به نامهاي كاظم زينالي، علي شعباني و هرمز عزيزي در مقابل چشمان حيرت زده مردم به دار آويخته شدند تا بر شقاوت دژخيمان گواهي دهند و عزم استوار مجاهدين را براي ادامه نبرد تا سرنگوني رژيم اعلام كنندپيكر مجاهد قهرمان كاظم زينالي كه در لنگرود معلم بود در روستاي محل تولدش به نام «حسنعلي ده» به خاك سپرده شده استمجاهد شهید کاظم زینالی از لنگرود اين شهر مبارز با جمعيتي حدود ۱۴۰هزار يكي از شهرهايي است كه تعداد زيادي شهيد تقديم مردم ايران در مبارزه براي آزادي كرده است. يكي از علاقمنداني كه گزارش مشروحي از شهر خود تهيه و منتشر كرده است اسامي ۱۴۰شهيد مجاهد و مبارز اين شهر را گردآوري كرده استگورستان عمومي شهر (وادي)، با غسالخانه معروف به مشهدی اسماعيل باغ، مزار تعدادي از شهيدان مبارز و مجاهد را در خود جاي داده استتعدادي از اين شهيدان طي سالهاي ۶۰تا۶۷ به شهادت رسيده اند و تعدادي ديگر شهيداني هستند كه در جريان قتل عام سياه ارتجاع در سال۶۷ سربه دار شدندمثلا گفته مي شود كه قطعة ۱۳ اين گورستان يكي از مكانهايي است كه محل يك گور جمعي بوده است. بنابر گزارشهاي رسيده طي ساليان متمادي رژيم آخوندي مانع بازسازي و مرمت مزارها شده و سنگهاي آنها در معرض تخريب و نابودي قرار گرفته انددر يك گزارش در اين باره آمده است: «خانواده ها در آن محيط كوچك و خفقان زاي شهرستان لنگرود، حق جمع شده و گريه و فغان را هم در كنار قبرها ندارند هر چند كه هر از گاهي مادر ، پدري پير يا همسر و فرزندي را مي بينيم كه در خلوت خويش برسر گوري مي گريند.» مجاهد شهید حسین خداپرستی مجاهد شهید حسین اقدسی از لنگرود مجاهد دلیر حامد عرب زاده بحری لنگرودی مجاهدان شهید حامد عرب زاده بحری لنگرودی ومجاهد شهید سید جلیل جواهری ومجاهدان دلیر حسین ضیائی اشکوری وعلی ضیائی اشکوری مجاهد شهید احمد عزیزی از لنگرود سنگ مزار مجاهد شهید محمدرضا شریعتی زینب محمودی روز ۳۰ خرداد شهید شد مجاهد شهید کاظم زینالی از لنگرود مجاهد دلیر علی دهقانی نژاد

مشابه همین بیان را یکی از مجاهدان دلیر کانونهای شورشی به صورت زیر برایمان ارسال کرد که در زیر میخوانید :

لنگرود، شهر مجاهدان با گورهایی که هرگز فراموش نخواهند شد

لنگرود، از جمله شهرهایی‌ست که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به خیزش سراسری مردم ایران علیه حاکمیت ارتجاعی خمینی پیوست. از این شهر، مجاهدان پیشتاز بسیاری برخاستند که چه در خاک لنگرود و چه با عزیمت به شهرهای دیگر، پرچم مبارزه با دیکتاتوری دینی را برافراشته نگاه داشتند.

با آغاز مقاومت مسلحانه علیه رژیم خمینی، مجاهدین لنگرودی حماسه‌های بزرگی خلق کردند؛ چه در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها، و چه در درگیری‌های خیابانی. آن‌ها با خون خود گواهی دادند که رژیم خمینی، وارث و ادامه‌دهنده دیکتاتوری سلطنتی نیست، بلکه چهره‌ای وحشی‌تر و ارتجاعی‌تر از آن است که انقلاب مردم ایران را ربوده است.

قهرمانان وفاداری و نبرد تا آخرین گلوله

در این نبرد سراسری که همه‌ی شهرها و حتی روستاهای ایران در آن شرکت داشتند، مجاهدانی از لنگرود بودند که تا آخرین گلوله‌ی خود در برابر ارتجاع ایستادند. یکی از پیشتازان این سنت، مجاهد قهرمان نادر صفری لنگرودی بود؛ دکترای شیمی از انگلستان که در سال ۱۳۵۴ در برابر انحراف اپورتونیستی ایستاد و حتی در شکنجه‌گاه‌های ساواک شاه، زیر شدیدترین فشارها، بر حقانیت ایدئولوژی مجاهدین پای فشرد و جان خود را در راه آن فدا کرد.

خوب است در همینجا از زبان ملی پوش فوتبال ایران حسن نایب آقا مقداری از دکتر صفری یاد کنیم که در سایت همبستگی ملی آمده بود حسن نایب آقا:

بوی الرحمن رژیم آخوندی و طمع خام لاشخورهای سیاسی

 ۱۹ اسفند ۱۴۰۱


پسر گفت: پدر بیا تا خلعت شریفان به تن کنیم!
پدر گفت: بگذار تا کسانی که ما را می‌شناسند سر بر خاک نهند!

در بحبوحه خطیرترین دوران تاریخ معاصر کشورمان و در سخت‌ترین دوران قیام بزرگ مردم ایران، که ۱۰۰ سال است علیه رژیم خون‌خوار آخوندی و دیکتاتوری منفور سلطنتی و اعوان‌وانصار داخلی و بین‌المللی اشان می‌جنگند و صدها هزار شهید و میلیون‌ها تن اسیر و شکنجه‌شده داده‌اند، حالا که بوی الرحمن رژیم متعفن ملاها بلند شده است، باز مفت‌خوران و لاشخورهای سیاسی، به میدان آمده و به‌زعم خودشان با حمایت برخی سرویس‌های خارجی و رادیو و تلویزیون‌های وابسته به وزارت خارجه‌ها درصدد سدکردن مسیر انقلاب و آزادی مردم ایران و کشاندن آن به بن‌بست استحاله و اصلاحات و منافع استعماری هستند.
بی‌مایگی و مفت‌خوری و وابستگی به قدرت‌های خارجی، از ویژگی‌های خانواده پهلوی بود. رضاخان همان‌طور که در تاریخ ایران آمده است، با کمک و دستور ژنرال آیرون ساید انگلیسی با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سرکار آمد.
پسرش محمدرضا شاه، نیز در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، که کودتای سازمان امنیت انگلستان و سازمان سی آی ای آمریکا علیه دولت ملی دکتر مصدق شکست خورد، از ایران گریخت و به ایتالیا رفت. و روز ۲۸ مرداد با کودتای سازمان سی آی ای و ام آی سیکس و به خدمت گرفتن اراذل‌واوباشی مانند شعبان بی‌مخ و امثالهم علیه دکتر مصدق به ایران بازگشت.
رضا پهلوی کنونی، اما، معلوم نیست که با کدام کودتا و حمایت خارجی، می‌خواهد سرکار بیاید؟ او خودش خوب می‌دانست که اگر غربی‌ها می‌خواستند او را سرکار بیاورند، نیم‌قرن پیش پدرش را که ژاندارم منطقه و دارای ارتش و قدرت نظامی و … بود را با یک جمله ژنرال هویزر از ایران راهی آوارگی و مرگ نمی‌کردند و مسیر روی کارآمدت خمینی را هموار نمی‌کردند. به همین دلیل گاهی می‌گوید من «وکیل مردم» هستم؛ بعد می‌گوید «سلطنت انتخابی» و سپس طرفدار «جمهوری» می‌شود و اخیراً هم خیالاتی شده و ادعا کرده است که من بالای جمهوری و سلطنت هستم!!
اما آشنایی من با این خانواده دیکتاتور و بی‌مایه از دوران فوتبال در تیم هما و تیم ملی فوتبال ایران شروع می‌شود. می‌گویند خانواده‌یی که کارشان دزدی و غارت و مال مردم خوری بود، پس از مدتی به نوایی می‌رسند. پسر به پدرش پیشنهاد می‌کند که پدر بیا تا خلعت شریفان به تن کنیم. پدر می‌گوید ادعای شریف بودن آسان است، اما بگذار همه‌کسانی که نسل و نسب ما را می‌شناسند، سر بر بالین خاک نهند.
تختی که در خانی‌آباد در مغازه نانوایی پدر من کار می‌کرد، می‌گفت رضاخان زمین‌های پدرش را بازور گرفت و پدرش بدبخت شد و دق کرد و مرد. و تختی نوجوان برای امرارمعاش خانواده در مغازه پدرم کار می‌کرد. هر ایرانی آزادیخواه و وطن‌پرست، ازجمله جهان‌پهلوان تختی، انبوهی از این دردها و خاطرات در سینه دارد. در دوران شاه، تقریباً کلیه قهرمانان ورزشی بزرگ ایران، با مردم بودند و من کمتر قهرمانی را دیدم که از شاه طرفداری کند، و اگر می‌کرد، در بین ورزشکاران منفور بود.

«نادر، همیشه نادر!»

مجاهد شهید دکتر محمد (نادر)صفری که سرموضع مجاهدیش در برابر اپورتونیستهای چپ نما ایستاد، ولی بدست ساواک شاه در سال ۵۵ بشهادت رسید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

  «فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران مقاومت - مقاله 1403/05/03 حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان در مورد عملیات کبیر عقیدتی - میهنی «...