مجاهد کیست وکجاست وکارش چیست؟ نوشته ای از عادل عبیات
مجاهد آنجاست که پیش از هر شعار، دستهایش را به خاک میزند و از دلِ هیچ، امکان را بیرون میکشد. اول جاده را میسازد تا زبان بتواند عبور کند، سقف را برپا میکند تا معنا زیر باران فرو نریزد و نظم را بنا میکند تا واژهها بیپناه نمانند، انگار که حقیقت نه در گفتن، که در ساختن متولد میشود. در منطق او تبعید فقط نامِ دوری نیست، که کارگاهِ نزدیکشدن است، دولتشهری که در میانهی محاصره قد میکشد، بیمارستانی که در حاشیهی تاریخ نفس میگیرد، دانشگاهی که به زبان سیاستِ آینده درس میدهد. او بعداً حرف میزند، وقتی آجرها سرِ جایشان نشست و برق در شریان شب دوید، آنوقت سخن گفتن تبدیل به گزارشِ یک واقعیت ساختهشده میشود، نه وعدهای که هرگز نمیآید، مثل همین گردهمایی اخیر بروکسل، شکوه و شگفتی در لحظه لحظهی آن، جان و جهان آدمی را به وجد میآورد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر