گیلان؛ خاک آتشخیزِ شورش و بیداری کانون خیزش و مقاومت علیه استعمار و استبداد
- زیرعنوانها:
- مقدمهای بر گیلان؛ خاکِ آتشخیزِ شورش و بیداری
- فصل اول: آغاز جنگ داخلی در گیلان
- گیلان از دیرباز کانون خیزش و مقاومت علیه استعمار و استبداد بوده است. از نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی تا قیام پیشتازان در سیاهکل، همواره گیلان خاستگاه نسلهایی بوده که در برابر ظلم و ستم سینه سپر کردند. مردمی که با فرهنگ عمیق، ریشهدار و عدالتخواه خود، حتی در زمان سرکوبهای سنگین نیز عقب ننشستند و در بزنگاههای تاریخ، مشعل بیداری را روشن نگاه داشتند.
شکلگیری قطب مقاومت در برابر خمینی
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سقوط سلطنت، موجی از امید و آزادی در سراسر ایران شکل گرفت. اما بهسرعت چهره واقعی حاکمیت تازهتأسیس ولایی روشن شد؛ انحصارطلبی، سرکوب آزادیها، حمله به انجمنها، و چماقداری. در این میان، سازمان مجاهدین خلق ایران بهعنوان تنها نیروی انقلابی و توحیدی که در خط استقلال، آزادی و عدالت باقی مانده بود، توانست قلب میلیونها ایرانی را در شهرها و روستاها به دست آورد. در گیلان، این محبوبیت بهویژه در رشت، انزلی، لاهیجان، رضوانشهر، و پرهسر جلوه ویژهای داشت.
متینگ تاریخی مسعود رجوی در رشت
در سال ۱۳۵۸، مردم گیلان حمایت تاریخی خود را از مجاهدین با شرکت در سخنرانی برادر مجاهد مسعود رجوی در ورزشگاه نامجوی رشت نشان دادند. بیش از ۳۰۰هزار تن در این میتینگ شرکت کردند؛ استادیوم و خیابانهای اطراف لبریز از جمعیتی بود که از نقاط دور و نزدیک آمده بودند تا صدای آزادی را بشنوند. در این میتینگ، علاوه بر استقبال عظیم مردمی، موجی از امید، آگاهی، و پیوند تاریخی بین جنبش مردم گیلان و مقاومت نوین برقرار شد. حتی با وجود ممانعت پاسداران در مسیرهای بینشهری، هزاران نفر خود را به رشت رسانده بودند. این میتینگ نماد پیوند مجاهدین با مردم گیلان و پیام واضحی به خمینی بود: گیلان تسلیم ولایت فقیه نخواهد شد.
خیزشهای اولیه دانشآموزان، معلمان، پیشهوران
از اواخر سال ۵۸ تا اوایل ۶۰، خیزشهای متعددی توسط هواداران سازمان در مدارس، انجمنهای فرهنگی، اصناف، و مساجد مردمی آغاز شد. دانشآموزان در مقابل اسلام ارتجاعی بسیج شدند. معلمان مبارز با انجمنهای صنفی مقاومت کردند. کسبه و بازاریان از جوانان هوادار مجاهدین حمایت کردند. این موج مردمی، درخشانترین پدیدهی فاز سیاسی بود که نشان میداد مقاومت در دل جامعه ریشه دارد.
شروع فاز سرکوب؛ هجوم به انجمنها، دستگیریها، ترورها
با فرا رسیدن سال ۱۳۶۰ و اوجگیری محبوبیت مجاهدین، دستگاه سرکوب ولایت فقیه وارد عمل شد. حمله به دفاتر، انجمنها، کتابفروشیها، بازداشت فعالان، شکنجه، ترور و سربهنیست کردن مجاهدین در دستور کار قرار گرفت. از جمله میتوان به شهادت مظلومانه مجاهد شهید احمد ارگنجی (که بدنش را در سد منجیل انداختند) یا مجاهد شهید مسعود نصراللهی و مبارز انقلابی حسن صالحی اشاره کرد که همگی قربانی سیاست حذف فیزیکی شدند.
کلیک کنید وکامل آنرا بخوانید خروش جنگل را از دست ندهید
https://khoroshjangal.com/
مفهوم «جنگ داخلی» نه بهعنوان فتنه، بلکه مقاومت در برابر استبداد

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر