۱۴۰۴ مرداد ۳۰, پنجشنبه

«هفت‌چشمه؛ سرچشمه خون و آزادی» بیاد نام وخاطره حجت زمانی وشهدای هفت چشمه ایلام قسمت اول

 

«هفت‌چشمه؛ سرچشمه خون و آزادی»

شهدای سرفراز مجاهد خلق خانواده زمانی نادری وکریم بیگی هفت چشمه ایلام

کتاب هفت چشمه،سرچشمه خون وآزادی را از سایت خروش جنگل بخوانیدروی همین لینک کلیک کنید

مقدمه

هفت چشمه ایلام ،هفت‌چشمه خون

هفت‌چشمه فقط نام یک روستا در دامنه‌های کبیرکوه نیست؛
هفت‌چشمه، روایتِ خون و قیام است؛
هفت سرچشمه‌ای که در بستر تاریخ ایلام جوشید و در دل کوه‌ها فریاد آزادی را بازتاب داد.

اینجا از همان نخستین سال‌های حاکمیت خمینی، پناهگاه دلیرانی بود که نخواستند تسلیم تاریکی شوند. جوانان و خانواده‌هایی که به قیمت جان، بر ستم تاختند و با فریاد، سکوت مرگبار را شکستند. هفت‌چشمه، در قلب مردم ایلام، نماد شورش علیه دیکتاتوری است؛ جایی که هر کوچه‌اش خاطره‌ای از خون و اشک و ایستادگی دارد.

از هدایت کریم‌بیگی، فرمانده‌ای که در آغاز دهه شصت قامت راست کرد و در برابر جوخه‌های اعدام ایستاد؛
تا عبادالله نادری، پرستار ایلام، که در سال ۶۷ در قتل‌عام زندانیان سیاسی نامش در دفتر خون جاودانه شد؛
و تا علی زمانی، جوانی از تبار خانواده مقاوم زمانی‌ها که در تابستان ۱۴۰۴ با گلوله‌های وحوش انتظامی بر خاک افتاد.

هفت‌چشمه خون، داستان یک روستاست، اما حقیقتی فراتر را فریاد می‌زند:
که در هر نقطه این سرزمین، در برابر هر هجوم ظلم، صدای مقاومت قد می‌کشد.

این کتاب یادنامه‌یی است برای آنان که در این خاک، با خون خود نوشتند:
تسلیم هرگز، مقاومت تا آخرین نفس.

هفت‌چشمه خون – سرچشمه‌ی مقاومت

ایلام، این خطه‌ی کوهستانی و مرزی، همیشه در تاریخ ایران جایگاهی ویژه داشته است. کوه‌های سترگ کبیرکوه و قلاقیران، همچون دیوارهای استوار، قرن‌ها حافظ مردم این دیار بوده‌اند. در دامنه‌ی همین کوه‌ها، روستایی به‌نام هفت‌چشمه جان گرفته است؛ روستایی پرجمعیت، که آبادی‌اش در میان بلوط‌های کهن و چشمه‌های زلال شکل گرفته و راه ارتباطی میان ایلام و ایوان را پاس می‌دارد.

اما آنچه هفت‌چشمه را در حافظه‌ی تاریخ ایران ماندگار کرده، نه فقط زیبایی طبیعت و کهن‌زادبودنش، که خون شهیدان و قیام مردمش است.
اینجا از همان روزهای آغازین پس از قیام ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به سرچشمه‌ای از مقاومت در برابر دیکتاتوری خمینی بدل شد.

  • هفت‌چشمه، سرچشمه‌ی خون هدایت کریم‌بیگی بود؛ مهندس و فرمانده‌ای که به‌جای عافیت‌طلبی، راه جنگیدنی آگاهانه را برگزید و سرانجام در سال ۱۳۶۰ در برابر جوخه‌های تیرباران ایستاد.
  • هفت‌چشمه، سرچشمه‌ی شهادت عبادالله نادری بود؛ پرستاری که به زخم‌های مردم ایلام مرهم می‌گذاشت، اما خود در قتل‌عام ۶۷ به دست جلادان، قربانی جنایت شد.
  • هفت‌چشمه، سرچشمه‌ی خون برادران و پسرعموهای خانواده‌ی زمانی است؛ از حجت زمانی، قهرمانی که در گوهردشت سربدار شد، تا علی زمانی که در تابستان ۱۴۰۴ با گلوله‌های وحوش انتظامی به خاک افتاد.

هر یک از این نام‌ها، نه فقط یک فرد، که یک فصل از تاریخ مقاومت ایران‌اند.

هفت‌چشمه در حقیقت سره‌چشمه است؛ چشمه‌ای که از دل خاک می‌جوشد اما سرچشمه‌اش در اراده‌ی مردم برای آزادی است. سرچشمه‌ای که با هر قطره خون، پرشورتر و پرخروش‌تر می‌شود و از کوچه‌های روستا تا دامنه‌های قلاقیران، پژواک «نه» به استبداد را به گوش تاریخ می‌رساند.

در این روستا، خون و خاک درهم آمیخته‌اند. کوه‌ها و چشمه‌ها شاهدی خاموش‌اند بر جنایت‌ها و فریادهایی که سر داده شد. اما آنچه ماندگار است، نه هیاهوی سرکوبگران، بلکه عهدی است که هفت‌چشمه با تاریخ بسته:
که از این خاک، همیشه خون‌های تازه خواهد جوشید تا سرچشمه‌ی آزادی را زنده نگاه دارد.

این کتاب روایتی است از این سرچشمه؛ معرفی هفت‌چشمه، بازگویی مقاومت مردمانش و یادنامه‌ی شهیدانی که به‌حق می‌توان گفت: سرچشمه‌ی خون و امید ایران نوین‌اند.

هفت چشمه ایلام ،هفت‌چشمه خون – سرچشمه‌ی مقاومت

ایلام دروازه‌ی غربی ایران است؛ سرزمینی کوهستانی با مرزهای طولانی، با عشایری سلحشور و روستاهایی که قرن‌ها بهای هجوم و مقاومت را پرداخته‌اند. در میان این خاک و خون، هفت‌چشمه نه یک روستا، بلکه یک نماد است؛ نماد جوشش مقاومت و ایستادگی مردمی که نخواستند در برابر دیکتاتوری خمینی سر خم کنند.

جغرافیا و مردم

کتاب هفت چشمه،سرچشمه خون وآزادی را از سایت خروش جنگل بخوانیدروی همین لینک کلیک کنید

روستای هفت چشمه ایلام سرچشمه دلاوریها وقهرمانی های اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق ایران

هفت‌چشمه در میان کوه‌های قلاقیران و کبیرکوه، بر سر راه ایلام و ایوان، جای گرفته است. هفت چشمه‌ی زلال و پرآب که سرچشمه‌ی حیات روستاست، به آن نام داده‌اند. این آبادی، سرشار از خاک حاصلخیز و کوه‌های بلوط، همواره مأمن کشاورزان، کارگران و مردمانی شریف و زحمت‌کش بوده است.
اما آنچه این روستا را برجسته می‌کند، نه فقط طبیعت و موقعیت جغرافیایی، بلکه روح عصیانگر و آگاه مردمانش است.

مردم هفت‌چشمه از نخستین روزهای پس از انقلاب ضدسلطنتی، به صف پیشتازان جنبش آزادی‌خواهانه پیوستند. آنها به‌خوبی فهمیده بودند که انقلاب مردم ایران به سرقت رفته و خمینی چیزی جز ارتجاعی سیاه‌تر از سلطنت برپا نکرده است. این آگاهی، روستا را به کانونی کوچک اما اثرگذار از مقاومت بدل کرد.قسمت اول

ادامه دارد

 کتاب هفت چشمه،سرچشمه خون وآزادی را از سایت خروش جنگل بخوانیدروی همین لینک کلیک کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پرده‌برداری از تئاتر خانواده‌ها شمارهٔ ۲ – چهره‌ها و مزدوران صحنه‌گردان پروندهٔ ویژه افشاگری

  پرده‌برداری از تئاتر خانواده‌ها شمارهٔ ۲ – چهره‌ها و مزدوران صحنه‌گردان پروندهٔ ویژه افشاگری کلیک کنید وتمام مطلب را از سایت خروش جنگل بخو...