هفتهنگار خروش جنگل | ویژهنامه: نمایش «دادگاه ۱۰۴»
این «دادگاه» دادگاه نیست؛
امتداد همان مسیریست که از سال ۵۸ با حسرتِ «چوبههای دار در میدان» آغاز شد و دههی ۶۰ را با محاکمههای یکدقیقهای به خون کشید.
امروز در شعبهی ۱۱، با قاضی دهقان و «شاهد اروپایی» بیهویت و چهرههای سفارشی مثل آن سینگلتون، همان سناریو با نقاب «قانون» اجرا میشود: ۱۰۴ نفر بهاضافهی یک سازمان را در یک بسته میریزند، روایت یکطرفه میسازند، رسانهی مستقل و پرسش متقابل را حذف میکنند و با برچسبهای کشدار امنیتی از «دولت متخاصم» تا «جاسوسی»، راه را برای سرکوب باز میکنند؛ دقیقاً پس از جنگ ۱۲ روزه، وقتی دستگاه تبلیغاتی دنبال «دشمن داخلی» تازه است.
اصل ماجرا روشن است:
هدف «کشف حقیقت» نیست، مشروعیتبخشی به خشونت سازمانیافته است؛ تولید پروندهی سیاسی تا افکار عمومی را برای تکرار الگوی دههی ۶۰ آماده کنند. ادغام اشخاص و سازمان در یک دادرسی، حذف استانداردهای علنیبودن، نبودِ دسترسی رسانههای مستقل، فقدان حق دفاع واقعی و تکیه بر شهادتهای سیاستزده، همه نشانههای یک نمایشاند—not یک فرایند قضایی.
جمعبندی و اقدام:
این نمایش فقط با روایت دقیق و مستند، مطالبهی استانداردهای دادرسی و بسیج افکار عمومی و حقوقی عقب مینشیند. باید متن کامل جلسات، نام و سوابق شهود و امکان پرسش متقابل علناً منتشر شود؛ ناظران بیطرف و وکلای انتخابی به پرونده دسترسی داشته باشند؛ اعترافات اجباری و تلویزیونی باطل اعلام شود؛ و مستندات به سازوکارهای حقوق بشری بینالمللی ارسال گردد. افکار عمومی باید بداند «اتهام جاسوسی» در این چارچوب، ابزار خفهکردن مخالفت سیاسی است نه پیگرد قضایی استاندارد.
موضع ما:
این تنها یک رژیم است—رژیم ولایتفقیه؛ نه اصلاحپذیر و نه صلحخواه. مولودِ جنگطلبی، جاهطلبی اتمی و صدور ترور و اعدام. نه جنگ، نه مماشات؛ راهحل سوم روشن است: حمایت عملی از مقاومت و مردم ایران برای تغییر دموکراتیک و سرنگونی بهدست مردم و مقاومت سازمانیافته.
آری نه جنگ، نه مماشات — راهحل سوم: حمایت از مقاومت و مردم ایران.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر