گزارشی دربارهٔ طرحِ ترامپ در غزه و ضربهاش به رژیم ایران «وقتی صلح میآید؛ تهران کارتهایش را میبازد»
شادی مردم فلسطین از خبر آتس بس غزه وعزا گرفتن نیروهای رژیم
مقدمه
۱) چرا این تغییر، پایانِ کارکردِ راهبرد «مقاومتِ تهران» است؟
-
سقوطِ مشروعیتِ نمایشی: تهران «مقاومت مسلحانه» را هویتِ درونی خود جا زده بود. وقتی خودِ گروههای محوری (حماس و…)، با میانجیگریِ عربی–بینالمللی، آتشبس، تبادل و مسیر سیاسی را میپذیرند، ادعای «تمایز اخلاقی و راهبردیِ تهران» فرو میریزد.
-
از دسترفتنِ اهرمهای فشار: گروگانها، عملیات میدانی و چرخهٔ درگیری، کارتِ اصلی تهران–غزه بود. با آزادی گروگانها/زندانـیان و توقف آتش، این کارتها پُرِتکرار و کماثر میشوند.
-
چرخش افکار عمومیِ عرب و جهان: وقتی راهِ زندگی (تبادل، بازگشایی گذرگاهها، بازسازی) روی میز است، شعار «فقط جنگ» خریدار ندارد. گفتمان عقلانی دست بالا میگیرد و پایگاهِ منطقهایِ تهران سست میشود.
۲) چرا خودِ گروهها به این مسیر تمایل پیدا کردند؟
-
فشار بقا و میدان: هزینهٔ ادامهٔ جنگ برای غزه و حماس از توان مردم و سازمان بالاتر رفت؛ تلفات و ویرانی، آنها را وادار کرد به راهحلهایی که جان و زندگی را حفظ کند تن بدهند.
-
فشار و مشوقِ منطقهای–بینالمللی: مصر و قطر و بازیگران غربی بستهٔ بازسازی و مشروعیت سیاسی را روی میز گذاشتند؛ این مشوق قوی است.
-
محاسبهٔ قدرت داخلی: رهبران گروهها میخواهند «نتیجهٔ واقعی» نشان دهند؛ تبادلها و آرامشِ نسبی، سرمایهٔ سیاسی میآورد.
۳) پیامدهای مستقیم برای تهران: سه سناریو
-
سناریوی ۱ — انعطاف تاکتیکی: تهران لحن را نرم میکند، اهرمها را به لبنان/عراق/یمن منتقل میکند تا نفوذ را نگه دارد. نتیجه؟ هزینه بالا، دستاورد محدود.
-
سناریوی ۲ — کارشکنی پنهان/آشکار: با رسانهسازی، فشار نیابتی محدود یا عملیات نمادین، سعی میکند روند را کند کند. اما هر حرکت بزرگ/مستقیم میتواند هزینهٔ سنگین و اجماع ضدّ تهران بسازد.
-
سناریوی ۳ — فرسایش روایت حاکم: اگر آتشبس و حمایت عربها و اروپا دوام بیاورد، هستهٔ ایدئولوژیکِ «رژیمِ مقاومت» نظاممند فرسوده میشود؛ این اثر ساختاری و بلندمدت است.
۴) توان و محدودیتهای واکنش تهران
-
توان باقیمانده: شبکهٔ اطلاعاتی، نفوذ سیاسی و نیابتیها هنوز هست؛ امکان فشار نرم، بازی حقوقی–دیپلماتیک و دور زدنها وجود دارد.
-
محدودیتها: هزینهٔ مداخلهٔ مستقیم بالاست؛ و اگر خودِ بازیگران محلی منافع ملموس مردم را بر ایدئولوژی رژیم ترجیح دهند، دست تهران کوتاه میشود.
۵) شکاف رسانهایِ داخل ایران: سندِ شکستِ روایت
امروز در روزنامههای نزدیک به حاکمیت دو صدا میشنویم:
-
بخشی پایان جنگ و رفتن به سیاست را توصیه میکند («عقلانیت»، «آتشبس»، «کمک انسانی»).
-
بخش تندرو هنوز «پیروزی کامل» و ادامهٔ فشار را میخواهد.این دوصدایی یعنی خط رسمیِ «جنگِ دائمی» دیگر اجماع ندارد؛ فشار واقعیت—اقتصادِ فرسوده، خطرِ تحریمِ تازه، و انزوای منطقهای—دیوار شعار را شکافته است.
جمعبندی روشن
-
در میدان غزه: با آتشبس، تبادل گروگانها/زندانـیان و ورود کمکها، بازی از «زورِ میدان» به «قواعد سیاست» برگشته است.
-
برای تهران: راهبرد «هلال/عمق تا مدیترانه» با این آتشبس سوخته؛ رژیم در جنگ باخت چون دستاوردی نساخت، و در صلح هم میبازد چون قواعدی که صلح را نگه میدارد—تبادل، بازسازی، حکمرانی پاسخگو—با کارتِ جنگِ دائمی ناسازگار است.حکم صریح: چه این روند به صلح جامع برسد و چه نه، بازندهٔ بزرگ همین امروز تهران است؛ چون ستون روایتش شکسته و اهرمهایش کُند شدهاند.
آری صلح نزدیک است و آتشبس جریان دارد. این یعنی کارتهای قدیمی تهران—گروگان، جنگ نیابتی، و شعار «پیروزی کامل»—کماثر شدهاند. بازندهٔ جنگ و صلح یکی است: تهران.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر