در راستای افشاگری جاهطلبیهای اتمی (شماره ۱) از فردو تا نطنز، از فریب تا بمب؛ جاهطلبی اتمی رژیم ولایت فقیه در ایستگاه آخر؟
خامنه ای وهیتلیر
خامنه ای با بمب بدتر از هیتلر
دو دیوانه فاشیست وجاه طلب وضد بشر
مقدمه
در حالیکه صدای انفجارها از نطنز، فردو و اصفهان خاموش نشده، مقامهای غربی بهصراحت میگویند:
«رهبران رژیم حاکم بر ایران امروز بیش از همیشه مصمم به دستیابی به بمب اتمی هستند.»
و این یعنی آنچه مقاومت ایران سالها فریاد زد، اکنون دارد در دهان همگان،حتی استمالت چی ها هم تکرار میشود.
نه از روی وفاداری، بلکه بهخاطر مواجهه با یک تهدید واقعی.
۱. فریبکاری با ماسک دیپلماسی
از روز نخست، پروژه هستهای ولایت فقیه هرگز «صلحآمیز» نبود.
مذاکرات، توافقها، پروتکلها و آژانسها، همگی صرفاً ابزارهایی برای خرید زمان بودند.
هر عقبنشینی، موقت و هر توافق، مشروط به بقا.
نطنز، فردو، پارچین، آباده، مریوان، اصفهان… هر کدام اسامی رمز یک استراتژیاند:
استمرار، پنهانکاری و تکثیر.
۲. حمله نظامی؛ آغاز فاز پنهان؟
بر اساس گزارش روزنامه «واشینگتنپست»، حملات اخیر به تأسیسات هستهای نهتنها جلوی پیشرفت برنامه بمبسازی را نگرفت،
بلکه موجب تشدید انگیزه در رأس حاکمیت برای حرکت پنهانیتر شد.
یعنی یک عقبگرد تاکتیکی برای جهشی زیرزمینیتر.
۳. خامنهای و محاسبهی بمب
پس از خیزشهای مردمی، انزوای بینالمللی، بنبست اقتصادی و فروپاشی مشروعیت،
اکنون تنها امیدگاه خامنهای، تبدیل شدن به یک قدرت اتمی است.
نه برای جنگ، بلکه برای بیمهکردن عمر ننگین ولایت مطلقهی فقیه.
۴. ترامپ: عقبگرد یا استتار؟
دونالد ترامپ با لحنی دوپهلو میگوید:
«برنامه اتمی رژیم عقبگرد دائمی داشته»اما بلافاصله هشدار میدهد:«ممکن است برنامه از مکانی دیگر از سر گرفته شود.»
یعنی همان چیزی که مقاومت ایران سالها قبل هشدار داده بود:
برنامههای پنهانی، سایتهای دوگانه، و تأسیسات موازی.
۵. افشاگریهای تاریخی مقاومت ایران
پیش از هر آژانس یا سازمان اطلاعاتی،
این مقاومت ایران بود که در سال ۲۰۰۲ وجود تأسیسات هستهای رژیم را در نطنز و اراک افشا کرد.
در آن روز، علیرضا جعفرزاده با کنفرانس تاریخی در واشینگتن، پرده از پروژههای مخفی برداشت.
در سالهای بعد، با تلاشهای مهدی ابریشمچی وحسین عابدینی، محمد سیدالمحدثین و دیگر مسئولان شورا،
دهها افشاگری مستند از تونلسازی، تأسیسات زیرزمینی، نقش سپاه و تلاش برای بمب، به جهان ارائه شد.
آنچه غرب امروز میگوید،مقاومت ایران دو دهه قبل، فریاد زده بود.
اگر فقط یک تیر به سوی حقیقت شلیک کنیم، این است:
اگرچه تمساح ولایت فقیه با مماشات، دلارهای نفتی و مشوقهای آغشته به خون رشد کرد،اما اگر اقدامات انقلابی، فداکارانه و بشردوستانهی مجاهدین خلق ایران و افشاگریهای پیوستهی آنان درباره پروژه بمبسازی رژیم نبود،منطقه و جهان امروز در دهان این نهنگ بلعیده شده بود.
امروز حتی صدای سیاستمداران بزرگ غرب نیز این حقیقت را فریاد میزند:جولیانی، پمپئو، مایک پنس، و اکثریت نمایندگان مجالس اروپا،با صراحت اذعان کردهاند:«جهان متمدن، در مقابله با پروژه بمبسازی رژیم ولایت فقیه، مدیون مقاومت ایران است.»
این ادای دین نیست،بلکه سند مشروعیت تاریخی یک آلترناتیو انقلابی و حقطلب است.
۶. راه نجات: تغییر رژیم، نه مذاکره با آن
تجربه امروز، ادامه تجربه دیروز است:
تا این رژیم هست، فریب هست. تا ولایت فقیه هست، بمب هست.
نه توافق، نه حمله محدود، نه تحریم گزینشی،
هیچکدام تا زمانی که این ساختار پابرجاست، کارگر نیست.
تنها یک گزینه باقیست:حمایت از مردم ایران و مقاومت سازمانیافته برای سرنگونی این رژیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر