شکار خاموش در وزارت اطلاعات – شماره ۳جاسوس در درون؛ وقتی اداره کل ضدجاسوسی، خودش لو رفت بهکوشش: مصطفی نیکار
مقدمه:
نمونههای رسوایی و نفوذ داخلی:
۱. دزدی اسناد اتمی توسط موساد (۲۰۱۸)
پرسش جدی که هنوز پاسخ ندارد: چرا اداره ضدجاسوسی واواک از پروژه نطنز و شورآباد هیچ اطلاعی نداشت؟
چگونه موساد وارد شد، قفلها را باز کرد، دوربینها را حذف کرد، و اطلاعات را برد – بدون هیچ نشتی امنیتی قابل شناسایی؟
۲. پرونده انفجار در تأسیسات کرج، اصفهان، فردو
حملات با نفوذ شبکهای همراه بود
انفجارها بهدست نیروهای «خودپنداشته وفادار» انجام شد
ناظران ضدجاسوسی تا بعد از انفجار حتی نمیدانستند تیم تعمیرکار کی آمده، از کجا آمده، و اصلاً چه کسی بوده!
اعترافات نانوشتهی امنیتی
در چند جلسه غیررسمی که پس از جنگ ۱۲ روزه برگزار شد، برخی مسئولان پیشین اطلاعات اذعان کردند:
«پیش از آنکه ما بفهمیم کجای سپاه یا سازمان انرژی اتمی خطر نفوذ هست، موساد آن را زده بود.»
یعنی موساد از اطلاعات داخل اداره کل ضدجاسوسی واواک جلوتر بود.
شکست ساختاری ضدجاسوسی:
پیشتر | اکنون |
---|---|
ضدجاسوسی فعال | واکنشی و سردرگم |
ارتباطات با سپاه و ارتش | بیاعتمادی و رقابت فرسایشی |
استخدام بر اساس تخصص | انتصاب بر اساس رابطه و وفاداری سیاسی |
پروژهی کشف جاسوس | پروژهی کنترل بحران درونی |
اتفاق نهایی: ضدجاسوسی هم لو رفت
این یعنی نهتنها ضدجاسوسی ضعیف شده، بلکه خودش سوراخ امنیتی رژیم شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر