۱۴۰۴ مهر ۲۳, چهارشنبه

ایستاده بمان — خاطرات بهمن جنت صادقی از رامسر – جلد ۳: دادخواهی؛ صدای مانده

 ایستاده بمان — خاطرات بهمن جنت صادقی از رامسر – جلد ۳: دادخواهی؛ صدای مانده

حالا از بند بیرون آمده‌ایم و باید روایت کنیم؛ نام‌ها، صحنه‌ها و سندها تا راه گم نشود. این جلد با پروژهٔ تخریب «انقلاب ایدئولوژیک» توسط رژیم شروع می‌شود و حقیقت آن را از دل تجربه‌ها بازمی‌کند؛ سپس تا دادخواهی و امروز پیش می‌رود.

پس از بند: ساختنِ زندگی و گفتنِ آنچه گذشت.

کلیک کنید وبخوانید https://khoroshjangal.com/

در جلد۲، تمرکز ما ورود به قزلحصار و ماجراهای بند بود؛ از روزهای نخست تا عبور از اوج فشار و جاافتادنِ مرزها و رفاقت جمعیاین مسیر ما را به آستانهٔ انقلاب ایدئولوژیک رساند؛ نقطه‌ای که معنای ایستادگی را دگرگون کرد. ادامهٔ این بحث را در جلد ۳ پی می‌گیریم.

این جلد با پروژهٔ تخریب انقلاب ایدئولوژیک توسط رژیم شروع می‌شود: روایت‌های ساختگی، تحریف‌ها و جنگ روانی. ما از همین جا حقیقت انقلاب ایدئولوژیک را باز می‌کنیم و ماجرا را تا دادخواهی و امروز پیش می‌بریم.

حس غبطه، شعف، و ارتقاء مجاهدی که از دل فهم انقلاب در می‌آید

توطئه ارتجاع و درک ما از انقلاب؛ ایمان از درون زندان

۱. پروژه تخریب انقلاب درونی توسط ارتجاع و بریده‌گان

از همان روزهای اول مستقر شدن ما در سالن ۳ آموزشگاه، رژیم با کمک عناصر بریده و خودفروخته‌اش، به‌ویژه توده‌ای‌ها و اکثریتی‌ها، درصدد راه‌اندازی یک جبهه‌ی روانی – تبلیغاتی علیه انقلاب درونی مجاهدین خلق بود. خط‌شان مشخص بود: حمله‌ی خزنده به انقلاب خواهر مریم از کانال طلاق و ازدواج. تابلو اعلانات نزدیک ورودی سالن، که اسمش را «تابلوی حاج مهدی» گذاشته بودیم، به سنگر این تهاجم ایدئولوژیک بدل شده بود. هر چند از قبل می‌دانستیم این‌ تابلوها نه برای اطلاع‌رسانی بند، بلکه برای نفوذ فکری زندانبان و القای خط رژیم طراحی شده‌اند.

بُرش‌هایی از روزنامه‌های خارج‌نشین، تحلیل‌های مغشوش، تهمت‌ها، دروغ‌ها، و انواع سفسطه‌های مسموم درباره «انقلاب طلاق»، توسط حاج مهدی شخصاً بر تابلوی بند نصب می‌شدند. این پروژه را به‌همراه پرتوی و کیانوری، که در خدمت تمام‌قد دژخیمان بودند، پیش می‌بردند.

رژیم و تئوریسین‌هایش خوب فهمیده بودند که اگر انقلاب درونی مجاهدین – که سازمان را از یک نیروی سیاسی کلاسیک به یک ارتش آزادی‌بخش مؤمن و فدایی بدل کرده – در درون زندان‌ها هم جا بیفتد، دیگر امکان فروپاشی درونی مقاومت وجود نخواهد داشت. پس تمام قوای‌شان را بسیج کرده بودند تا از طریق توطئه‌ی «تخریب معنای انقلاب»، این درک نوپا را در نطفه خفه کنند.

اما آن‌ها یک چیز را حساب نکرده بودند: مجاهد خلقی که شکنجه‌ی لاجوردی را تاب آورده، از این جنگ نرم سر بلند بیرون خواهد آمد.

۲. درک زندانیان مجاهد از شکوه انقلاب و ایمان به خواهر مریم

ما اما دیگر در سلول انفرادی نبودیم. تشکیلات داشتیم. تحلیل داشتیم. و مهم‌تر از همه، از کانال‌های زنده‌ی ارتباطی با مادران، مخصوصاً مادر سیدمحسن سیداحمدی، به پیام‌های برادر مسعود و خواهر مریم دسترسی داشتیم. یکی‌یکی این پیام‌ها از طریق سلسله‌مراتب تشکیلاتی پخش می‌شد. برادران شور تشکیلات در اتاق ۶۹ و ۷۲، گاه شب‌ها ساعت‌ها وقت می‌گذاشتند تا به زبانی ساده، مفهوم انقلاب درونی و جایگاه خواهر مریم در افق رهایی را برای دیگران توضیح دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پرده‌برداری از تئاتر خانواده‌ها شمارهٔ ۲ – چهره‌ها و مزدوران صحنه‌گردان پروندهٔ ویژه افشاگری

  پرده‌برداری از تئاتر خانواده‌ها شمارهٔ ۲ – چهره‌ها و مزدوران صحنه‌گردان پروندهٔ ویژه افشاگری کلیک کنید وتمام مطلب را از سایت خروش جنگل بخو...