۱۴۰۴ مرداد ۶, دوشنبه

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

 «فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان
حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان

در مورد عملیات کبیر عقیدتی - میهنی «فروغ جاویدان» گفتارها و نوشتارهای بسیار در ادبیات سیاسی ایران وجود دارد. بخش اعظم آن متعلق به سردمداران، عوامل میدانی، فرماندهان نظامی و نیز دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی فاشیسم دینی است. آنها فروغ جاویدان را «مرصاد» می‌نامند. هر سال شاهد اقدامات مختلف از جانب حکومت برای بزرگداشت این مناسبت هستیم؛ مهم‌ترین آن راه‌اندازی کاروناوال‌هایی است به‌نام «راهیان نور!» برای بازدید از منطقه‌ی عملیاتی دشت حسن‌آباد و تنگهٔ چارزبر. به‌جرأت می‌توان گفت که کمتر کسی را در داخل باندهای حکومتی می‌توان یافت که دست‌کم یک‌بار در مورد فروغ جاویدان اظهارنظر نکرده باشد.

این موضوع نشان‌دهندهٔ اهمیت، جایگاه، حساسیت و نقش سرنوشت‌ساز این عملیات در شکل‌دهی به مهم‌ترین تحولات سیاسی - اجتماعی ایران است. فروغ جاویدان فقط یک عملیات نظامی خیره‌کننده در تعریف کلاسیک آن نبود، بیش و پیش از هر چیز پاسخ به یک لحظهٔ حساس تاریخی بود.

ارتش آزادیبخش ملی ایران پس از فتح مهران و در حالی که هنوز غنائم کلان آن عملیات را به‌طور کامل به‌ پشت جبهه منتقل و سامان‌دهی نکرده بود، ناگهان با تصمیم پذیرش آتش‌بس از سوی خمینی قرار گرفت. تصمیمی که می‌خواست با این ارتش مردمی را قفل کرده و زائده جنگ ۸ساله با عراق وانمود کند. این همان شرایطی بود که مسعود رجوی فرمانده کل ارتش آزادیبخش، در مورد آن گفت: «اگر امروز نرویم، اگر به‌زودی نرویم، خیلی دیر خواهد شد. این همان لحظه نادر، لحظه کیمیایی و سرنوشت‌سازی است که اگر آن را درنیابیم امروز، فردا دیر خواهد شد»

در پرانتز ناپایدار گشوده بین آتش‌بس و پذیرش قطعنامه از سوی غول زهرخورده‌ٔ جنگ‌طلب، ارتش آزادیبخش باید نقشی را ایفا می‌کرد که برای آن بنیان‌گذاری شده بود؛ اگر نه اینک در سپهر سیاسی ایران، نه از تاک نشان بود و نه از تاک‌نشان. نسل‌های آینده مجاهدین را شماتت می‌کردند که چرا با وجود یک ارتش مسلح و عملیات‌کرده، در لحظه‌ٔ باید به وظیفه ملی قیام نکرده است؛ آن‌چنان که نسل‌های بعد از مصدق، به ملامت حزب توده زبان گشودند و بازهم خواهند گشود و «محذوریت‌های خطیر!» نتوانسته است بازدارنده‌ٔ این ملامت تاریخی باشد.

ارتش آزادیبخش ملی با تصمیم انقلابی فرماندهی‌اش، به یک پرش برق‌آسا اقدام کرد و به این ترتیب ابتکارعمل را به‌دست گرفت. این عملیات چند روزه توانست کاری را به انجام برساند که از عهدهٔ یک ارتش کلاسیک مجهز برنمی‌آمد. شکافتن مرزهای جنگی، ورود به قصرشیرین و سرپل‌ذهاب، عبور از گله‌داوود و تنگهٔ طولانی و استراتژیک پاتاق، آزاد کردن شهرهای کرند و اسلام‌آباد در نیم‌روز اول این عملیات و پیشروی به سوی کرمانشاه از نخستین دست‌آوردهای این عملیات بود. سه‌روز مصاف با تمامیت دستگاه نظامی خمینی در خاک ایران بخش ناگفتهٔ این عملیات است. تکانه‌های عظیمی که این عملیات در پیکرهٔ حکومت و نیز در جامعهٔ ایران ایجاد کرد، یک مانور بزرگ برای براندازی شاه‌سلطان ولایت خمینی بود.

این همان لحظه تاریخی بود که مسعود رجوی آن را شکار کرد و این‌چنین بود که عملیات فروغ جاویدان بیمه‌نامه راه‌حل انقلابی شد، از همه‌ٔ راه‌حلهای ارتجاعی و استعماری پیشی گرفت و مانع از تثبیت رژیم ولایت فقیه گردید و در ابعادی کلان از تاریخ ملت ایران خون ذخیره کرد.

تصمیم برای پاسخ به این لحظهٔ تاریخی، از حساسیت و دشواری فراوانی برخوردار بود. زیرا نتیجهٔ آن از پیش معلوم نبود. مانند همهٔ ریسک‌های دیگر، اقدام به آن می‌توانست پایان همه‌چیز باشد. رهبر مقاومت، مسعود رجوی در بخشی از سخنان خود هنگام توجیه این عملیات، این حساسیت و دشواری را چنین برجسته کرد:

«تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌ای نبود. زیرا که می‌باید تمام دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکل‌تر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود؛ زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همه عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد»

گذر زمان نشان داد که تصمیم به انجام عملیات فروغ جاویدان - فارغ از هر نتیجهٔ نظامی- تصمیمی درست، شجاعانه، قهرمانانه و پاکبازانه بوده است.

فروغ جاویدان در منحنی آغاز شده از ۳۰خرداد ۶۰ (سرآغاز جنبش مسلحانهٔ انقلابی) تاکنون یک نقطه‌عطف مهم یا شاید بتوان گفت مهم‌ترین نقطه‌عطف است. از این نقطه‌عطف می‌توان با نگریستن به قبل از آن مقاومتی را دید که هر کاربردی را برای به زیر کشیدن خمینی از اریکهٔ فرعونی آزمود. وقتی از این نقطه‌عطف به آینده می‌نگریم، شکل‌گیری و بلوغ سلسله قیام‌هایی را می‌بینیم که تکوین خود را مدیون فروغ جاویدان هستند.

فروغ جاویدان، عملیات ناتمام سرنگونی است. هنوز داغ و زنده است. در تار و پود میهن جاری است. هنوز در بین سران رژیم و کهنه‌پاسداران آن‌که در چهارزیر و دشت حسن آباد طعم خشم انقلاب مجاهدین را چشیده‌اند، هراس می‌آفریند.

طلایه‌های ارتش آزادیبخش ملی، اینک در کسوت کانون‌های شورشی، میهن چشم‌به‌راه را برای لحظهٔ موعود هم‌چنان سرخ و ملتهب نگه می‌دارند. بذر افشاندهٔ خون ۱۳۰۴ تن از قهرمانان مجاهد خلق [از زن و مرد]، در شهرهای غرب کشور، دشت حسن‌آباد و تنگهٔ چارزبر شعله‌های خاموشی ناپذیر است. پرچم قامت طاهرهٔ طلوع بیدختی با خنجری در قلب، سرچشمهٔ الهام و انگیزه برای جوانانی و به‌ویژه زنان و دخترانی است که می‌خواهند خود را برای ایران و آزادی آن وقف کنند.

«فروغ جاویدان»، این حماسهٔ ماندگار در تاریخ ایران، به‌راستی فروغی جاویدان است.

بیشتر بدانید

فروغ جاویدان؛ پاسخ به ضرورت تاریخ و پرش آگاهانه به‌سوی رستگاری یک ملت به قلم مصطفی نیکار، نویسنده مجموعه «خروش جنگل»

 

 

فروغ جاویدان؛ پاسخ به ضرورت تاریخ و پرش آگاهانه به‌سوی رستگاری یک ملت به قلم مصطفی نیکار، نویسنده مجموعه «خروش جنگل»

 فروغ جاویدان؛ پاسخ به ضرورت تاریخ و پرش آگاهانه به‌سوی رستگاری یک ملت به قلم مصطفی نیکار، نویسنده مجموعه «خروش جنگل»


فروغ جاویدان، تصمیمی آرمانی، ملی و تاریخی برای رستگاری یک ملت

در تاریخ جنبش‌ها، لحظاتی هست که سرنوشت یک ملت، آینده یک خلق، و اعتبار یک مبارزه در گرو تصمیمی برق‌آسا و جسورانه قرار می‌گیرد. تصمیمی که نه بر پایه محاسبه‌های منفعت‌طلبانه، که بر بنیاد فدای کامل و اعتماد به خلق و خدا و تاریخ اتخاذ می‌شود. فروغ جاویدان، در تابستان ۱۳۶۷، چنین لحظه‌ای بود.

خمینی، آن دیکتاتور فرتوت قرون وسطایی، با سرکشیدن جام زهر آتش‌بس، می‌خواست مجاهدین را به «زائده جنگ» تبدیل کند و با یک بازی فریب‌کارانه، آنان را در ذهن مردم ایران به‌عنوان ستون پنجم دشمن معرفی نماید. اما رهبری مقاومت، با هوشیاری و شهامت بی‌نظیر، در نشست تصمیم‌گیری تاریخی، پاسخ داد:
«باید رفت، و حتی یک روزش هم دیر است.»
دستان همه‌ی رزم‌آوران ارتش آزادی‌بخش بالا رفت. تصویری که دوربین‌ها ثبت کردند، نه فقط اعلام آغاز عملیات، که مهر تأییدی بود بر تصمیمی آرمانی برای پاسخ به ضرورت تاریخی.


انتخابی برخاسته از آگاهی، نه از تردید

در تبلیغات ارتجاع و همزاد بورژوازی، این تصمیم به شکل وارونه بازتاب یافته است: «چرا رفتند؟ چرا با علم به سختی کار، پیشروی کردند؟ چرا عقب ننشستند؟»
پاسخ روشن است: برای آن‌که زمان، زمان ایستادن نبود. زمان، زمان تصمیمی ملی، برای رستگاری یک ملت بود.

رهبری مقاومت، با تمام آگاهی به قیمت و ریسک، بار دیگر تمام سرمایه‌اش را بر کف نهاد. آن سرمایه، نه سلاح و تجهیزات، که انسان‌های آگاه و فدیه‌گر بودند. همان‌ها که ربع قرن با خون دل فراهم آمده بودند؛ از زندان‌های شاه تا سلول‌های خمینی، از کوه‌های کردستان تا خشت‌خشت اشرف.

و فرمانده ارتش آزادی‌بخش، در آن روز، با صداقت و جسارت اعلام کرد:

«بار خدایا! شاهد باش‌، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست‌، تقدیم تو و خلقت کردیم...»


فروغ؛ پیشی‌گرفتن از جبر تاریخ

عملیات فروغ جاویدان، یک نبرد معمولی نبود. نه در هدف، نه در روح، و نه در سرنوشت.
فروغ، واکنشی بود به یک توطئهٔ بزرگ: ساکت‌کردن ارتش خلق با پوشش صلح.
اگر ارتش آزادی‌بخش پس از آتش‌بس خامنه‌ای ساکت می‌ماند، ارتجاع فرصت می‌یافت تا بگوید: «دیدید؟ تمام این‌ها وابسته به جنگ بودند. حالا که جنگ تمام شد، آنان هم تمام شدند.»

اما عملیات فروغ، این ترفند را در هم شکست. ارتش آزادی‌بخش با پیشروی‌اش در جاده‌های ایران، پیام داد:
این جنگِ ماست، این قیامِ خلق ماست، نه به نیابت از هیچ قدرت خارجی، که از دل خون شهدا برخاسته‌ایم.


فروغ، تا پیروزی ادامه دارد

از آن روز تا امروز، کابوس فروغ دست از سر نظام ولایت فقیه برنداشته است. هر قیام، هر فریاد در خیابان، هر شعار در کوچه، بازتابی است از صدای «فروغ جاویدان».
هر جوانی که سنگ برمی‌دارد، هر دختری که حجاب تحمیلی را پاره می‌کند، و هر خانواده‌ای که داغدار فرزند اعدام‌شده‌اش می‌شود، در امتداد همان راه فروغ گام برمی‌دارد.

فروغ، تنها یک عملیات نبود.
فروغ، آغاز یک قیام مستمر و ناتمام بود.
فروغ، پاسخی بود به یک ضرورت تاریخی، و این پاسخ، هنوز در کوچه‌های ایران طنین دارد.


نتیجه‌گیری: این‌بار فروغ، خامنه‌ای را درهم خواهد شکست

فروغ جاویدان، هنوز به نقطه پایان نرسیده است. آن فروغی که در ۳ مرداد ۱۳۶۷ آغاز شد، اکنون با کانون‌های شورشی، ارتش خلق، مقاومت بین‌المللی، و قیام‌های مردمی در سراسر ایران، به آستانهٔ فرجام رسیده است.
رژیم ولایت فقیه، دیگر نه مشروعیت دارد، نه مشروعه‌ای، و نه پناهگاهی.
و این‌بار، یکی باید برود و یکی باید بیاید.
بیشتر بدانید 

«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران


۱۴۰۴ تیر ۳۰, دوشنبه

خاورمیانه و... زیر ذره‌بین شماره ۲ | ۲۹ تیر ۱۴۰۴ ویژه‌نامه‌ی تحولات منطقه‌ای، سیاسی و امنیتی

 خاورمیانه و... زیر ذره‌بین شماره ۲ | ۲۹ تیر ۱۴۰۴ ویژه‌نامه‌ی تحولات منطقه‌ای، سیاسی و امنیتی




 سرمقاله
جنگ ۱۲ روزه‌ای که تازه تمام شده، آغاز بحران‌های درونی تازه‌ای در رژیم ولایت فقیه است. انفجار درون بیت، نفوذ در حلقه حفاظت، و جنگی که با اطلاعات دقیق دشمن همراه شد، شکافی عمیق در امنیت و اعتماد داخلی حاکمیت ایجاد کرده است. از سوی دیگر، بحث رفراندوم، حمایت مسعود رجوی از حق تعیین سرنوشت، و واکنش موج رسانه‌ای رژیم علیه مجاهدین، صحنه را ملتهب‌تر از همیشه کرده است. شماره دوم این ویژه‌نامه، با هدف افشاگری دقیق‌تر، و اتصال نقاط پنهان، تقدیم می‌شود.


 سرفصل‌ها

۱. جنگ ۱۲ روزه و شکاف امنیتی در رأس رژیم

در یکی از بی‌سابقه‌ترین ضربات اطلاعاتی، مراکز فرماندهی سپاه، پناهگاه‌های زیرزمینی در دماوند و کرمان، و حتی محل اختفای رئیس سازمان اطلاعات سپاه، هدف دقیق حملات اسرائیل قرار گرفت. حمله‌ای که با حضور هم‌زمان فرماندهان در نقطه هدف همراه بود، نشانه‌ای بود از نفوذ انسانی و تکنولوژیک در عمق بیت خامنه‌ای. سپاه حفاظت شخصیت‌ها، یگان‌های شنود و رمز، و حتی برخی بستگان مقامات، در مظان اتهام قرار گرفته‌اند. پیام خامنه‌ای روشن بود: «نفوذ از جنگ موشکی خطرناک‌تر است.» اما این فقط آغاز فروپاشی امنیتی‌ست


۲. مسعود رجوی: حمله به موسوی، در این مقطع، کمک به خامنه‌ای است

در بیانیه‌ای تاریخی به مناسبت ۳۰ تیر، مسعود رجوی بر یک نکته مهم انگشت گذاشت: با وجود تفاوت راهبردی با طرح «رفراندوم موسوی»، اما حمله به او در این شرایط، خدمت مستقیم به ولی‌فقیه است. رجوی با اشاره به جدایی کامل مسیر قیام و سرنگونی از راه‌حل‌های اصلاح‌طلبانه، بر حق موسوی و همسرش برای آزادی و حفاظت از گزند ولی‌فقیه تأکید کرد. این موضع، ضمن شفاف‌سازی خط مشی مجاهدین، توازن‌قوای جدیدی را در برابر خامنه‌ای رقم زد


۳. عملیات روانی علیه مجاهدین؛ مقاله‌ای امنیتی در لباس تحلیل

رژیم در اقدامی هماهنگ، با انتشار مقاله‌ای در انصاف‌نیوز به قلم مأمور امنیتی، آرش رضایی، تلاش کرد «شکاف گفتمانی» میان نسل جدید و مجاهدین را القا کند. اما پاسخ تحلیلی نشان داد که حضور گسترده جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ در کانون‌های شورشی، شعارهای «درود بر رجوی»، و مقاومت نسل جدید در شکنجه‌گاه‌ها، پاسخی عملی به این ادعاهاست. حمله به «رهبری» و «سازمان‌یافتگی»، واهمه رژیم از نیروی واقعی در میدان است، نه تحلیل جامعه‌شناختی


۴. بازداشت‌ها و تسویه‌های بی‌سر و صدا پس از جنگ

در پی افشای نفوذ گسترده، دست‌کم ۴۰ تا ۷۰ نفر در نهادهای حساس سپاه و بیت رهبری بازداشت شده‌اند. از جمله اعضای یگان حفاظت خامنه‌ای، مسئولین شنود و ارتباطات رمزنگاری، و چند تن از مدیران صنایع پهپادی در اراک، مشهد و یزد. قوه قضائیه کمیته‌ای ویژه برای مقابله با «نفوذ» تشکیل داده، اما پرونده‌های اصلی همچنان در سکوت باقی مانده‌اند


۵. بحران در بحران؛ بی‌اعتمادی خامنه‌ای به سپاه خودش

تحلیل‌ها نشان می‌دهد خامنه‌ای پس از این جنگ، دچار بحران عمیق بی‌اعتمادی به ساختار نظامی و اطلاعاتی خود شده است. اخباری از حذف چهره‌هایی مانند حسین نجات و فشار بر فرزندان برخی مسئولان برای اعتراف‌گیری شنیده می‌شود. فروپاشی اعتماد در رأس نظام، از بیت آغاز شده و به نهادهای اطلاعاتی و حتی سپاه قدس رسیده است.


🔹 جمله آخر
رژیمی که سال‌ها از «نفوذ در اپوزیسیون» حرف می‌زد، امروز خود با نفوذ در رأس مواجه است.
رژیمی که مخالفان را با برچسب «فرقه» می‌کوبید، حالا به‌دست فرزندان خودش لو می‌رود.
در این معادله، فقط یک نیروی سازمان‌یافته و وفادار، می‌تواند طرح نهایی را رقم بزند.آن نیرو کیست؟

آن نیروی سازمان‌یافته و وفادار، سازمان مجاهدین خلق ایران است.

نه به‌خاطر یک نام یا گذشته، بلکه به دلایل روشن و میدانی:

  • تنها نیرویی‌ست که ساختار تشکیلاتی، رهبری، استراتژی و آرمان روشن دارد.

  • تنها جریانی‌ست که از میدان‌های دهه ۶۰ تا قیام‌های نسل Z، پیوند عملی و خونی با مقاومت ایران داشته است.

  • تنها جریانی‌ست که خط خود را با بریدگان، توابان، و پروژه‌های نفوذی رژیم، شفاف و بی‌تعارف جدا کرده است.

  • تنها نیرویی‌ست که از اشرف تا اشرف ۳، از زندان تا کانون شورشی، ایستاده است.

در شرایطی که رژیم در رأس می‌لرزد و اپوزیسیون قلابی در نقد و تردید و ترس دست‌وپا می‌زند، تنها یک آلترناتیوِ مقاوم، روشن، خون‌داده و سازمان‌یافته وجود دارد.

و آن، سازمان مجاهدین خلق ایران است.
با رهبری، با آرمان، با پایگاه، با فدیه، با آینده.



خاورمیانه و... زیر ذره‌بین شماره ۱ | ۲۷ تیر ۱۴۰۴ ویژه‌نامه‌ی تحولات منطقه‌ای، سیاسی و امنیتی

 خاورمیانه و... زیر ذره‌بین شماره ۱ | ۲۷ تیر ۱۴۰۴ویژه‌نامه‌ی تحولات منطقه‌ای، سیاسی و امنیتی




🔹 سرمقاله

در این شماره، به بررسی تحولات کلیدی خاورمیانه و جهان می‌پردازیم؛ از لرزش ستون‌های برجام تا تهدید مکانیزم ماشه، از ماجراجویی‌های صداوسیما تا بازخوانی تحرکات اطلاعاتی رژیم در سوریه، عراق، یمن و لبنان. حضور رژیم ولایت فقیه در تمام بحران‌ها آشکار است؛ اما در پشت پرده، هرچه بیشتر ضعف و شکنندگی‌اش نمایان می‌شود. این خبرنامه با هدف روشنگری، افشاگری و تحلیل مستقل، به‌صورت منظم منتشر خواهد شد.


 پرونده ویژه | تهدید «مکانیزم ماشه»؛ برجام در لبه پرتگاه

در شرایطی که اروپا یک‌صدا خواهان احیای قطعنامه‌های شورای امنیت است، دستگاه دیپلماسی رژیم سعی در کوچک‌نمایی بحران دارد. اما واقعیت آن است که فعال‌سازی مکانیسم ماشه نه‌تنها بازگشت تحریم‌ها را در پی دارد، بلکه انزوای کامل رژیم در سازمان ملل را تثبیت خواهد کرد.


 افشاگری: چرا صداوسیما خواهان «اعلان جنگ علیه اروپا» است؟

در گزارش صداوسیمای رژیم، از زبان یک «کارشناس» خواسته شده ایران رسماً علیه اروپا اعلام جنگ کند! این خط تحریک‌آمیز که به‌نام پاسخ به فشارهای پارلمان اروپا مطرح می‌شود، ادامه همان سیاست بن‌بست‌زده‌ای است که جز شکست برای رژیم ثمری نداشته است.


 از بولتن سوریه

  • روسیه و رژیم ایران، در سایه عقب‌نشینی تدریجی نیروهای آمریکا از شرق فرات، در حال تثبیت حضور خود هستند.

  • گروه‌های مقاومت وفادار به ایران، همچنان در جنوب سوریه تحرک دارند.

  • اسرائیل در هفته گذشته چند موضع وابسته به سپاه در حوالی دیرالزور را هدف قرار داده است.


🇱🇧 لبنان | بحران همچنان بی‌سرانجام

درگیری‌های پراکنده در اردوگاه عین‌الحلوه در جنوب لبنان بار دیگر شعله‌ور شد. منابع امنیتی هشدار داده‌اند که گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی، از این آشوب‌ها برای نفوذ بیشتر بهره می‌برند. دولت لبنان نیز از تشکیل کابینه جدید ناتوان است.


🇮🇶 عراق | تنش‌های سیاسی و امنیتی

  • مقتدی صدر از احتمال «بازگشت فعال» به صحنه سیاست عراق خبر داد.

  • گروه‌های حشد‌الشعبی با حمایت مالی سپاه، در حال گسترش نفوذ در مناطق سنی‌نشین هستند.

  • سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی به بغداد با اعتراض شدید اپوزیسیون عراقی روبه‌رو شد.


🇾🇪 یمن | جنگ نیابتی ادامه دارد

حوثی‌ها با ارسال پهپاد به سمت مراکز انرژی عربستان، بار دیگر نشان دادند که به‌دنبال کشاندن جنگ به خارج از مرزها هستند. منابع غربی از افزایش دخالت مستقیم نیروهای وابسته به سپاه پاسداران در صعده خبر داده‌اند.


 افشاگری: چرا رضا امیری‌مقدم، سفیر ایران در پاکستان، در فهرست اف‌بی‌آی است؟

اف‌بی‌آی نام رضا امیری‌مقدم را به‌عنوان یک مهره ارشد اطلاعاتی در فهرست تعقیب خود قرار داده است. اسناد افشا شده نشان می‌دهد که او در طراحی چندین پروژه ترور، گروگان‌گیری و جاسوسی در خاک اروپا و آسیای جنوبی نقش کلیدی داشته است.


 جمع‌بندی

نقشه‌های برون‌مرزی رژیم ولایت فقیه، دیگر نه مهره‌های پوشیده بلکه اسناد عریانی در مقابل جهانیان است. فشارهای دیپلماتیک، انزوا، و افشاگری‌های بی‌وقفه، کار رژیم را به جایی رسانده که حتی مزدوران رسانه‌ای و دیپلماتیک آن نیز یکی‌یکی در لیست‌های تروریستی قرار می‌گیرند.

۱۴۰۴ تیر ۲۶, پنجشنبه

مهم - ویژگی اصلی دوران پساجنگ؛ جایگزین سیاسی

 ویژگی اصلی دوران پساجنگ؛ جایگزین سیاسی

دوران پساجنگ و جایگزین سیاسی

از روز سوم تیر ۱۴۰۴ که آتش‌بس موقت میان ایران و طرف‌های آمریکایی و اسراییلی برقرار شد، صحنه‌ی سیاسی ایران وارد چه مرحله‌یی شده است؟ تحولات داخلی و بین‌المللیِ سه هفته‌ی اخیر، نشانی می‌دهند که ویژ‌گی مرحله‌ی جدید، برجسته شدن مسأله‌ی جایگزین سیاسی (آلترناتیو) برای حاکمیت ولایت فقیه است. در این دوران، اصلی‌ترین موضوع صحنه‌ی سیاسی ایران همین است. به‌همین دلیل، حاکمیت با تمام قوا دو پروژه را دست گرفته است:

۱ ـ حداکثر سرکوب داخلی تحت لوای فضای جنگ، بازتعریف غیر حقوقیِ جاسوسی و تشدید اعدام، با هدف ترویج حداکثر ارعاب سیاسی و اجتماعی برای حفظ نظام.

۲ ـ شدت بخشیدن به شیطان‌سازی و مستندسازی علیه اپوزیسیون سازمانیافته و مستعد جایگزین (آلترناتیو) که در ائتلاف شورای ملی مقاومت با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران متبلور می‌شود.

 

قابل توجه است که مسأله‌ی جایگزینی حتی در درون حاکمیت در گردش است. موقعیت خامنه‌ای بسا بیش از گذشته فروکش کرده، نیروها در حال ریزش‌اند و برخی جناح‌ها، ولی فقیه را مانع و سد اصلی تغییر شرایط ارزیابی می‌کنند. لذا از منظر و نگاه درونی‌های حاکمیت هم جایگزینی خامنه‌ای، از اهمیت بسیار برخوردار شده است. تشدید درگیری‌های باندهای قدرت و ثروت در این روزها، از نمودهای بارز مسأله‌ی جایگزینی در شرایط پساجنگ است.

 

همه‌ی مؤلفه‌های درونی و خارجیِ پساجنگ، نشانی می‌دهند که وقت، وقت طرح جایگزین سیاسی برای حاکمیت ملایان شده است. خود حاکمیت کاملاً واقف است که شرایط از شش جهت دارد پیام جایگزینی می‌دهد. از این‌رو، بنگاه تبلیغاتیِ نظام با سعایت وزارت اطلاعات، تمام‌قوا مشغول مستندسازی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران شده است. چرا که تنها نیروی مستعد و دارای شرایط جایگزین (آلترناتیو)، سازمان مجاهدین خلق ایران است.

 

از طرفی «راه حل سوم» که شورای ملی مقاومت ایران آن را نمایندگی می‌کند، در برابر جنگ و مماشات، مطلوب‌ترین راه حل ملی و استقلال‌طبانه برای عبور از شرایط فعلی با شاخص نفی حاکمیت ولایت فقیه است.

با مختصات پساجنگ و این مؤلفه‌هاست که بنگاه تبلیغات حاکمیت آخوندی با محوریت وزارت اطلاعات و هم‌سویان داخلی و خارجی‌اش، به‌طور دیوانه‌وار بر تشدید شیطان‌سازی و مستندسازی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران متمرکز شده‌اند.

 

در هر صحنه‌ی سیاسی، نخست باید عناصر اصلیِ تأثیرگذار بر روند شرایط را شناخت. واقعیت در ۴۶ سال گذشته این بوده که بالاترین نبرد و کشاکش در صحنه‌ی سیاسی ایران، بین ناجمهوری ولایی ــ آخوندی [از خمینی تا خامنه‌ای] و سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است. این کشاکش پس از قیام ۱۴۰۱ که بسیاری ماهیت‌ها و مرزبندی‌ها را تعیین تکلیف کرد، و نیز پس از آتش‌بس این هفته‌ها، شتاب بیشتری گرفته است. این واقعیت می‌گوید در هرم صحنه‌ی سیاسی ایران، کشاکش‌های گوناگون با گرایش‌های متفاوت در  قاعده‌ و دامنه‌ی هرم جریان دارند، ولی اصلی‌ترین کشاکش در بالای هرم، میان حاکمیت و سازمان مجاهدین خلق ایران است.

 

شرایط درونی و بیرونی که کشور ما را در بر گرفته،  بیش از همیشه تأکید می‌کند که مسأله‌ی جایگزین سیاسی (آلترناتیو)، مبرم‌ترین موضوع امروز ایران برای چشم‌انداز آینده است. از این‌رو مسؤلیت تاریخیِ مردم ایران و کنش‌گران فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، آن‌ها را فراخوان می‌دهد که «لحظه‌ی تاریخی» را دریابند.سازمان مجاهدین خلق ایران

۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

 سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

نماد پایداری ووفاداری بهر قیمت، به خلق ومیهن وآرمان آزادی – سنگر سرخ لنگرود روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

روی عکس ولینک بالا کمک کنید وتمام کتاب زندگی ورزم مجاهدان لنگرود را از سایت خروش جنگل بخوانید 

روایتی‌ست از ستارگان شب‌کوب، آنان که تن به شب ندادند و بر سیاهی تاختند؛ سرودآوران سپیده که راه‌گشای شورشگران بودند، برای قیام و آزادی.

بخون کر کشی خاک من، دشمن من تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی جدا سازی‌ای خصم، سر از تن من؟ کجا توانی ز قلبم ربایی، مهر میان من و میهن من؟

خوشا آنان که در این عرصه‌ی خاک، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند… خوشا آنان که بذر آدمیت در این ویرانه پاشیدند و رفتند

چه کم دانسته‌ایم از این یلان بی‌نشان، یارا… بخوانید از کتاب رزم و رنج عاشقان ما را بگو تاریخ بنویسد، برای ما و بعد از ما از این صبر و صلابت‌های شیران، داستان‌ها را از سیمای رنج‌آلود و صبرآذین شیرآوشان ببین اشرف‌نگین‌ها را، بخوان اشرف‌نشان‌ها را همین گل‌هاست که از بذرش، بهر سو باد بذری برد برویانید از خاک سترون، بوستان‌ها را

وطن! از تو بسی شیر است در شهنامه اشرف       چنان پیران که در وی تو بینی جوان‌ها را

توضیح بنیادین درباره ماهیت نبرد و مفهوم کتاب

در ایران تحت حاکمیت خمینی، دو جنگ موازی اما با ماهیتی کاملاً متفاوت به ملت تحمیل شد:

جنگ اول، جنگی بود خارجی؛ جنگ ایران و عراق، که در سال ۱۳۵۹ با تحریک مستقیم و نادانی سیاسی رژیم آغاز شد و با شعارهای عوام‌فریبانهٔ «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» و «راه قدس از کربلا می‌گذرد» به مدت ۸ سال ادامه یافت. جنگی که می‌توانست با حفظ دستاوردهای مردمی انقلاب، در همان ماه‌های نخست پایان یابد، اما خمینی آن را به ابزاری برای تحکیم دیکتاتوری و دفن آزادی بدل کرد.

اما جنگ دوم، جنگ اصلی و بنیادین بود: جنگ داخلی‌ای که خمینی علیه مردم خود آغاز کرد؛ جنگی تمام‌عیار با زنان، جوانان، دانشگاهیان، معلمان، و پیشاپیش همه با سازمان پیشتاز مقاومت، یعنی مجاهدین خلق ایران.

این جنگ، نه در مرزها، که در خیابان‌ها، خانه‌ها، زندان‌ها، و کوچه‌ها جاری بود. نه ۸ سال، بلکه ۴۵ سال تمام ادامه یافت. جنگی بی‌وقفه، بی‌پایان، بدون آتش‌بس و بدون اسیر. جنگی که آغازی رسمی داشت: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰؛ همان روزی که با صدای گلوله‌ها و فریادهای «مرگ بر دیکتاتور»، پرده از ماهیت فاشیسم دینی کنار رفت. و از همان روز، دار و تیرباران علنی آغاز شد.

این کتاب، روایت این جنگ دوم است؛ روایت جنگ واقعی در ایران. جنگی که در آن، خلق ایران و فرزندان رشیدش در برابر هیولای ارتجاع ایستادند و با فداکاری، مقاومت، و شهادت، نام خود را در تاریخ جاودانه کردند.

کاظم زینالی، منیژه ترابی، طیبه شیرازی، حامد عرب‌زاده، احمد عزیزی و ده‌ها و صدها نامی که در این صفحات خواهید خواند، نه تنها نام، که پرچم‌هایی‌اند برافراشته بر قله رنج و افتخار.

سنگر سرخ لنگرود: روایت حماسه‌ی شهیدان مجاهد خلق

کتاب برخی از شهیدان سرفراز مجاهد خلق از لنگرود استان گیلان روایتی است از ستارگان شب کوب که تن به شب نداده وبر سیاهی تاختند بیشمار سرود آوران سپیده که راهگشای شورشگران برای قیام و آزادی شدند ۰

بخون کر کشی خاک من دشمن من تنم گر بسوزی ،به تیرم بدوزی جدا سازی ای خصم ،سر از تن من کجا میتوانی ز قلبم ربائی تو مهر میان من ومیهن من

برخی ازاسامی شهدای مجاهدکه بین سالهای ۶۰ تا ۶۷ در شهر لنگرود استان گیلان اعدام شدند

 ۱اصغر خانی مجتبی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲امجدی رحیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳استوار موسی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴اسماعیل نژاد مرتضی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵ادیب مرادی لنگرودی محمد صادق سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶ادیب مرادی لنگرودی مسعود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷اکبری دهبنه ای علی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸اکبری حسن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹باطبی شلمانی محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۰شبرنگ لنگرودی مهران سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۱عربزاده بحری حامد ۱۵ ساله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۲بذری کامبیز سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۳پور حشمتی ؟ سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۴ترابی لنگرودی منیژه (فاطمه) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۵ترابی لنگرودی منیره ( مینو) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۶جعفری عباس سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۷جعفری علی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۸حامدی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۱۹حامدی رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۰حبیبی فرزانه ؟

۲۱حسینی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۲حمیدی گلی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۳یوسفی کنعانی اصغر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۴حسن زاده علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۵حسن زاده فریدون سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۶حداد زاده زهره السادات سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۷حسن زاده قاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۸خدا پرستی حسین سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۲۹خدا پرست ناصر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۰خدامی مجید سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۱دواتچی لنگرودی مجتبی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۲دهقان نژاد علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۳ذبیحیان لنگرودی مهدی ( صاحب) سازمان مجاهدین خلق ایران

۳۴ذبیحیان لنگرودی مکرم پور رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۵ذبیحیان لنگرودی ابراهیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۶ذبیحیان لنگرودی سکینه ( پروانه ) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۷راسخی تقی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۸راسخی لنگرودی معصوم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۳۹راسخی لنگرودی مهدی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۰رسولی ؟ ( نام پدرعلی ) تعلق سازمانی نداشت( سال۷۴، شب بازداشت موقت، بعد از۵ ساعت اعدام گردید

 ۴۱رزاقی رسول سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۲رضوی لنگرودی مجتبی ؟

 ۴۳روحی دهبنه ی عبدالله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۴رهبر محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۵رهبر دریاسری ؟ ؟

۴۶زینالی کاظم سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۴۷سلطانپور(سلطاندوست) لنگرودی ؟ ؟

 ۴۸سالمکار عطا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۴۹شریعتی غلامرضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۰شریعتی محمد رضا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۱شعبانی عبدالجبار سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۲شعبانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۵۳شهدی سهراب سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۴شهیدی سید قاسم(بهزاد) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۵شیرازی ابراهیم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۶شیرازی طیبه سازمان مجاهدین خلق ایران در مراسم شب عقد دستگیر شد و تیر باران شد

۵۷صادقی مهران سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۸نجاتی محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۵۹صفری محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۰ظفری محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۱طاهر پور گل سفیدی بهرام ؟

 ۶۲عبدالهی عبدالله سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۳عزیزی احمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۴عزیزی هرمز سازمان مجاهدین خلق ایران

 به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در لنگرود به دار آویخته شد

۶۵عرفانی داریوش(دارا) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۶نوربخش ؟ سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۷میر ناطقی لنگرودی سید ابوالقاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۸نجفی امیر کیاسر محمد سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۶۹فرهادیان لنگرودی ناهید سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۰فرهادیان لنگرودی فیروز سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۱فلاح پور بیژن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۲قبادی سید محمود سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۳قربان نژاد منیر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۴قربان پور قربانعلی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۵کریمی صادقی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۶کیابی امین(علی) سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۷نیکفر حسن کاندید سازمان مجاهدین خلق ایران از شهرستان لنگرود

 ۷۸نیکفر شلمانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۷۹کیاکلایی سید صادق ؟

 ۸۰لنگرودی مینا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۱علی سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۲نادر سازمان مجاهیدن خلق ایران

 ۸۳لنگرودی زهرا سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۴لنگرودی قاسم سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۵لنگرودی منیژه ؟

۸۶لنگرودی اکبر سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۷مجد زاده حسن سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۸محمدی گلسفیدی حسین سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۸۹محمودی زینب سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹۰مسیحای لنگرودی منیژه سازمان مجاهدین خلق

 ۹۱مطلبی لنگرودی شاهپور سازمان مجاهدین خلق ایران

 ۹۲نیکفر حسن کاندید سازمان مجاهدین خلق ایران از شهرستان لنگرود

 ۹۳نیکفر شلمانی علی سازمان مجاهدین خلق ایران

سنگر سرخ مجاهدان لنگرود

لنگرود شهر مجاهدان با گورهايي كه هرگز فراموش نخواهند شد لنگرود از شهرهايي است كه بلافاصله بعد از انقلاب ضدسلطنتي به جنبش سراسري ضد حاكميت ارتجاع آخوندي پيوست. مجاهدان پيشتاز بسياري از اين شهر برخاستند و چه در شهر خود و چه با رفتن به شهرهاي ديگر پرچم مبارزه با ارتجاع را برافراشته نگه داشتندپس از آغاز مبارزه مسلحانه به رژيم ددمنش خميني مجاهدين لنگرودي حماسه هاي بسياري در زندانها و درگيري ها خلق كردند و با خون بي دريغ خود بر نامشروع بودن رژيمي گواهي دادند كه با دزديدن انقلاب مردم ايران وحشيانه ترين ديكتاتوري ها را در تاريخ اين ميهن به راه انداختنددر اين نبرد سراسري كه همه شهرها و حتي روستاهاي كشور شركت داشتند مجاهديني در لنگرود بودند كه تا آخرين گلوله خود در برابر ارتجاع هار ايستادندسنت پايداري براصول و وفاي عهد به هرقيمت را در لنگرود مجاهد قهرمان نادر صفري لنگرودي بنيان گذاشتاو كه دكتر در رشتة شيمي در انگلستان بود در سال54 در برابر توطئه خائنانه اپورتونيستي ايستاد و حتي در چنگال دژخيمان ساواك شاه و زير شديدترين شكنجه ها بر حقانيت ايدئولوژي مجاهدين پاي فشرد و بهاي استواري خود را با خون خود پرداختدر مبارزه با ارتجاع نيز مجاهداني از لنگرود برخاستند كه در ادامه راه و مشي «نادر» بسا حماسه هاي تابناك آفريدند. از جمله آنها مي توان از خواهر مجاهد منير (مينو) ترابي نام برد. او يكي از زنان قهرماني است كه در شهريور ماه ۱۳۶۰ در درگيري با مزدوران تا آخرين گلوله خود جنگيد و به شهادت رسيد. اين خواهر مجاهد دبير دبيرستان و موقع شهادت باردار بود. خواهر مجاهد طيبه شيرازی يكي ديگر از مجاهداني است كه در مراسم شب عقد خود دستگير و اندك مدتي بعد تير باران شد. همچنين در ۹ارديبهشت۶۳ مردم لنگرود در يكي از ميدان هاي شهر خود شاهد صحنه اي تاريخي و از ياد نرفتني بودند. در اين روز سه مجاهد پاكباخته به نامهاي كاظم زينالي، علي شعباني و هرمز عزيزي در مقابل چشمان حيرت زده مردم به دار آويخته شدند تا بر شقاوت دژخيمان گواهي دهند و عزم استوار مجاهدين را براي ادامه نبرد تا سرنگوني رژيم اعلام كنندپيكر مجاهد قهرمان كاظم زينالي كه در لنگرود معلم بود در روستاي محل تولدش به نام «حسنعلي ده» به خاك سپرده شده استمجاهد شهید کاظم زینالی از لنگرود اين شهر مبارز با جمعيتي حدود ۱۴۰هزار يكي از شهرهايي است كه تعداد زيادي شهيد تقديم مردم ايران در مبارزه براي آزادي كرده است. يكي از علاقمنداني كه گزارش مشروحي از شهر خود تهيه و منتشر كرده است اسامي ۱۴۰شهيد مجاهد و مبارز اين شهر را گردآوري كرده استگورستان عمومي شهر (وادي)، با غسالخانه معروف به مشهدی اسماعيل باغ، مزار تعدادي از شهيدان مبارز و مجاهد را در خود جاي داده استتعدادي از اين شهيدان طي سالهاي ۶۰تا۶۷ به شهادت رسيده اند و تعدادي ديگر شهيداني هستند كه در جريان قتل عام سياه ارتجاع در سال۶۷ سربه دار شدندمثلا گفته مي شود كه قطعة ۱۳ اين گورستان يكي از مكانهايي است كه محل يك گور جمعي بوده است. بنابر گزارشهاي رسيده طي ساليان متمادي رژيم آخوندي مانع بازسازي و مرمت مزارها شده و سنگهاي آنها در معرض تخريب و نابودي قرار گرفته انددر يك گزارش در اين باره آمده است: «خانواده ها در آن محيط كوچك و خفقان زاي شهرستان لنگرود، حق جمع شده و گريه و فغان را هم در كنار قبرها ندارند هر چند كه هر از گاهي مادر ، پدري پير يا همسر و فرزندي را مي بينيم كه در خلوت خويش برسر گوري مي گريند.» مجاهد شهید حسین خداپرستی مجاهد شهید حسین اقدسی از لنگرود مجاهد دلیر حامد عرب زاده بحری لنگرودی مجاهدان شهید حامد عرب زاده بحری لنگرودی ومجاهد شهید سید جلیل جواهری ومجاهدان دلیر حسین ضیائی اشکوری وعلی ضیائی اشکوری مجاهد شهید احمد عزیزی از لنگرود سنگ مزار مجاهد شهید محمدرضا شریعتی زینب محمودی روز ۳۰ خرداد شهید شد مجاهد شهید کاظم زینالی از لنگرود مجاهد دلیر علی دهقانی نژاد

مشابه همین بیان را یکی از مجاهدان دلیر کانونهای شورشی به صورت زیر برایمان ارسال کرد که در زیر میخوانید :

لنگرود، شهر مجاهدان با گورهایی که هرگز فراموش نخواهند شد

لنگرود، از جمله شهرهایی‌ست که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به خیزش سراسری مردم ایران علیه حاکمیت ارتجاعی خمینی پیوست. از این شهر، مجاهدان پیشتاز بسیاری برخاستند که چه در خاک لنگرود و چه با عزیمت به شهرهای دیگر، پرچم مبارزه با دیکتاتوری دینی را برافراشته نگاه داشتند.

با آغاز مقاومت مسلحانه علیه رژیم خمینی، مجاهدین لنگرودی حماسه‌های بزرگی خلق کردند؛ چه در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها، و چه در درگیری‌های خیابانی. آن‌ها با خون خود گواهی دادند که رژیم خمینی، وارث و ادامه‌دهنده دیکتاتوری سلطنتی نیست، بلکه چهره‌ای وحشی‌تر و ارتجاعی‌تر از آن است که انقلاب مردم ایران را ربوده است.

قهرمانان وفاداری و نبرد تا آخرین گلوله

در این نبرد سراسری که همه‌ی شهرها و حتی روستاهای ایران در آن شرکت داشتند، مجاهدانی از لنگرود بودند که تا آخرین گلوله‌ی خود در برابر ارتجاع ایستادند. یکی از پیشتازان این سنت، مجاهد قهرمان نادر صفری لنگرودی بود؛ دکترای شیمی از انگلستان که در سال ۱۳۵۴ در برابر انحراف اپورتونیستی ایستاد و حتی در شکنجه‌گاه‌های ساواک شاه، زیر شدیدترین فشارها، بر حقانیت ایدئولوژی مجاهدین پای فشرد و جان خود را در راه آن فدا کرد.

خوب است در همینجا از زبان ملی پوش فوتبال ایران حسن نایب آقا مقداری از دکتر صفری یاد کنیم که در سایت همبستگی ملی آمده بود حسن نایب آقا:

بوی الرحمن رژیم آخوندی و طمع خام لاشخورهای سیاسی

 ۱۹ اسفند ۱۴۰۱


پسر گفت: پدر بیا تا خلعت شریفان به تن کنیم!
پدر گفت: بگذار تا کسانی که ما را می‌شناسند سر بر خاک نهند!

در بحبوحه خطیرترین دوران تاریخ معاصر کشورمان و در سخت‌ترین دوران قیام بزرگ مردم ایران، که ۱۰۰ سال است علیه رژیم خون‌خوار آخوندی و دیکتاتوری منفور سلطنتی و اعوان‌وانصار داخلی و بین‌المللی اشان می‌جنگند و صدها هزار شهید و میلیون‌ها تن اسیر و شکنجه‌شده داده‌اند، حالا که بوی الرحمن رژیم متعفن ملاها بلند شده است، باز مفت‌خوران و لاشخورهای سیاسی، به میدان آمده و به‌زعم خودشان با حمایت برخی سرویس‌های خارجی و رادیو و تلویزیون‌های وابسته به وزارت خارجه‌ها درصدد سدکردن مسیر انقلاب و آزادی مردم ایران و کشاندن آن به بن‌بست استحاله و اصلاحات و منافع استعماری هستند.
بی‌مایگی و مفت‌خوری و وابستگی به قدرت‌های خارجی، از ویژگی‌های خانواده پهلوی بود. رضاخان همان‌طور که در تاریخ ایران آمده است، با کمک و دستور ژنرال آیرون ساید انگلیسی با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سرکار آمد.
پسرش محمدرضا شاه، نیز در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، که کودتای سازمان امنیت انگلستان و سازمان سی آی ای آمریکا علیه دولت ملی دکتر مصدق شکست خورد، از ایران گریخت و به ایتالیا رفت. و روز ۲۸ مرداد با کودتای سازمان سی آی ای و ام آی سیکس و به خدمت گرفتن اراذل‌واوباشی مانند شعبان بی‌مخ و امثالهم علیه دکتر مصدق به ایران بازگشت.
رضا پهلوی کنونی، اما، معلوم نیست که با کدام کودتا و حمایت خارجی، می‌خواهد سرکار بیاید؟ او خودش خوب می‌دانست که اگر غربی‌ها می‌خواستند او را سرکار بیاورند، نیم‌قرن پیش پدرش را که ژاندارم منطقه و دارای ارتش و قدرت نظامی و … بود را با یک جمله ژنرال هویزر از ایران راهی آوارگی و مرگ نمی‌کردند و مسیر روی کارآمدت خمینی را هموار نمی‌کردند. به همین دلیل گاهی می‌گوید من «وکیل مردم» هستم؛ بعد می‌گوید «سلطنت انتخابی» و سپس طرفدار «جمهوری» می‌شود و اخیراً هم خیالاتی شده و ادعا کرده است که من بالای جمهوری و سلطنت هستم!!
اما آشنایی من با این خانواده دیکتاتور و بی‌مایه از دوران فوتبال در تیم هما و تیم ملی فوتبال ایران شروع می‌شود. می‌گویند خانواده‌یی که کارشان دزدی و غارت و مال مردم خوری بود، پس از مدتی به نوایی می‌رسند. پسر به پدرش پیشنهاد می‌کند که پدر بیا تا خلعت شریفان به تن کنیم. پدر می‌گوید ادعای شریف بودن آسان است، اما بگذار همه‌کسانی که نسل و نسب ما را می‌شناسند، سر بر بالین خاک نهند.
تختی که در خانی‌آباد در مغازه نانوایی پدر من کار می‌کرد، می‌گفت رضاخان زمین‌های پدرش را بازور گرفت و پدرش بدبخت شد و دق کرد و مرد. و تختی نوجوان برای امرارمعاش خانواده در مغازه پدرم کار می‌کرد. هر ایرانی آزادیخواه و وطن‌پرست، ازجمله جهان‌پهلوان تختی، انبوهی از این دردها و خاطرات در سینه دارد. در دوران شاه، تقریباً کلیه قهرمانان ورزشی بزرگ ایران، با مردم بودند و من کمتر قهرمانی را دیدم که از شاه طرفداری کند، و اگر می‌کرد، در بین ورزشکاران منفور بود.

«نادر، همیشه نادر!»

مجاهد شهید دکتر محمد (نادر)صفری که سرموضع مجاهدیش در برابر اپورتونیستهای چپ نما ایستاد، ولی بدست ساواک شاه در سال ۵۵ بشهادت رسید


«فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران

  «فروغ جاویدان»، حماسه‌یی ماندگار در تاریخ ایران مقاومت - مقاله 1403/05/03 حماسهٔ‌ماندگار فروغ جاویدان در مورد عملیات کبیر عقیدتی - میهنی «...